اینا برا من هیچی ندادن جهیزیمو همسرم و پدرشوهرم گرفتن برام
بابام چندرغاز پول داد برا خرید دومادی همسرم بعد باهام حرفش شد زنگ زد گفت پولو پس بدین!!!
زائو بودم مامانم سه روز پیشم بود کلی حرف دراورده بود تو اون مدت درمورد مادرشوهرم که چرا فلان کرد بهمان کرد کلی اذیتم کرد هر کاری که دوس نداشتم همونو انجام میداد و بعدم پیش همه خودشو مظلوم میکرد که من نفهمیدم متوجه نشدم
همسرم از شیرینیا که من دوس داشتم خریده بود میگفت کی اونارو شیرینی حساب میکنه
مادرشوهرم کلی مراعات مارو میکرد قناعت میکرد این میگفت چرا انقدر خساست میکنه
برعکس مادرشوهرم کلی هوامو داشت هر کار که اذیتم میکرد انجام نمیداد بداخلاقی اگه میکردم بخاطر شرایطم به روش نمیاورد یه عمر دعاگوشم
خدارو شکر خونواده همسرم آدمای خوبی ان پدرشوهرم ناخوش احوال بود همه اومدن عیادتش خونواده من یه زنگم نزدن
منم باهاشون بحثم شد
نمیدونم چیکار کنم از دستشون
انقدر حق به جانب و جاهلن که نگو...