دیروز فهمیدم هر قدمی که برمیداریم قسمت ماست .
دیروز رفتم مترو ،بعد تا به قطار رسیدم درش بسته شد گفتم یعنی بخاطر چند ثانیه باید منتظر بمونم . قطار بعدی سوار شدم دوباره باید خط عوض میکردم گفتم بزار امروز به جای مسیر همیشگی از اون یکی راه پله برم راهمم دور تر میشد . میخواستم برم روپله برقی یهدختر بچه ۷ ۸ ساله دستفروش داشت با دوستش حرف میزد داشت عقب عقبکی میرفت رو پله برقی که به سمت پایین میرفت( از بالا به پایین) اصلا پشتشو نمیدید حواسش نبود از عقب رو پله برقی رفت ناخوداگاه گرفتمش نمیگرفتم از بالای پله برقی پرت میشد . انگار لحظه لحظه کارام برنامه ریزی شده بود تا به این بچه برسم