حالا اون عصبانی بود یه چیزی گفت
ولی خواهر من برو خونت اشتباه نکن
ببین نمیخوام بگم خیانت کار خوبیه ولی خیلی از زندگی ها این طور پاشیده کلا
زن عموی من همین بود
همش خونه مادر خواهر هر یک هفته هم خونه نبود
خونه هم بود فامیلاش خونشون بودن عموم اصلا نمیتوست استراحت کنه نمیدونست شام چیه ناهار چیه
آخر سر رفت دوست دختر بازی
بعد طلاق گرفتن بعد یک هفته با دوست دخترش عقد کردن