من خواب نمیبینم اگر ببینم رویای صادقانه میبینم اتفاق میفته... خواب دیدم ازدواج کردم و باردارم دوست صمیمیم که هم دانشگاهی من هست خونه من اومده داشتیم با هم حرف میزدیم درباره بچه ... شوهرمم تو خونه بود با یک آقا که انگار دوستش بود ... شوهرم با اون آقا یک حرفایی میزدن اما نشنیدم بعد شوهرم گفت کار دارم برمیگردم خداحافظی کرد و رفت اما دوستش خونه موند ... هرچقدر ازش پرسیدم کی هستی ؟ جواب نمیداد گفت به وقتش میفهمی ...حس ترس پیدا کردم از استرس شکمم احساس درد میکردم که دوستم نگران شد به اون آقا گفت باید زنگ بزنیم اورژانس دوستم حالش بده ... اما آقا اهمیتی نداد کلافه بود وقتی پشتش رو به ما کرد به دوستم گفتم فرار کنیم و فرار کردیم خونمون آپارتمانی بود من اصلا پشت سرم و نگاه نمیکردم از پله ها که میومدم پایین پشت سرمو دیدم که همه جا پر خون شده و دوستم کشته شده جیغ میکشیدم و فرار میکردم ... آقا به من رسید قبل از اینکه منو بگیره از خواب بیدار شدم ... اینم بگم روز بعدش دوستم بهم زنگ زد حالش بده و کلی گریه کرد گفت بعد از ظهر زنگ بزن آرومم کنی ... وقتی زنگ زدم گوشیش رو پرواز بود... ممکنه این اتفاق ربطی به خوابم داشته باشه ؟ الان چند روزه گوشیش رو پروازه و اصلا جواب نمیده