2777
2789
عنوان

نامزدم خوشو برا حرفم با چاقو زد😢😐

1326 بازدید | 35 پست

لطفا كمكم كنيد🔪😒😔

دخترا من نامزد دارم  از كاراش دارم ديوونة ميشم...😔

بياييد بگم چکارا ميكنة و بة اسم خدا و هرچي ك هست قسم ميخورة خودش نبودة

مثلا اين ي هفتة ميشة ميرم توي اينستاگرامش ميبينم ك كلي عكس بد.. لايك شدة

بهش گفتم اين چية از ترس مرد حتي براي اون كار خودشو با چاقو زد😐 ك من اينكارو نكردم(يعني خودش نديدة) ولي من باور نميكنم چون از اين موارد زياد ديدم😢

ترو خدا كمك كنيد چكار كنم بخدا ديونة شدم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وااا مطمعنی نامزدت از سلامت روانی کامل برخورداره!!؟؟🌚

/آرام باش روزی همه ما به پایان میرسیم» / !گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یارِ من... /متاهل و متعهد🫀/ درخواست دوستی نده👍🏻/روزی که بیام اینجا و ببینم نسل مردای نی نی سایت منقرض شده عید منه 🥳/ اگه حرفی زدی و جوابتو ندادم بدون درحدی نبودی ک بخوام جواب بدم پس بسوززز و پماد سوختگی بزن 😙♥️ / لطفا کارآگاه گجت ها و سلیطه ها و کسایی که دلشون از مادرشوهر پره ریپلای نزنن اعصاب ندارم🥰 / 

عقد نیستی عقد نکن عقدی طلاق بگیر

هیوووو: میدانم که میبینی میشنوی ؛تااین لحظه که تورا در درونم یافتم چیزی غیر ازمحبت و پناه و محافظت ندیدم ؛مرابارنج هایم تنها نگذار که من محتاجترینم به بودنت به حضورت به اراده ات و به خواسته ات؛من نمیتوانم تصمیم درست بگیرم و شجاعت و جسارت ندارم بین ماندن و رفتن گیر افتاده ام کمکم کن تا ازاین چرخه خارج شوم؛برکت باشد؛دوستت دارم مراببخش سپاسگزارم

انسانی که مقصره دست به کارای غیرعادی میزنه تا اثبات کنه من نبودم

نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا   
بخدا منم برا همين ميخواستم جدا بشم خودشو زد بعد اولين بارشم نيست هربار بهش بگم ميميرة و زندة ميشة مي ...

بنظرم ب بزرگترت بگو حتما 

بعدا بری زیر یه سقف یه وقت شمام با چاقو میزنه اصن آدم مورد اعتمادی نیست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز