بعد حس میکنم ک خیلی این چندسال بهم ظلم شده
اخلاقای بد و توهین و دادزدنای زیاد اونم فقط سرمن.بقیه متاهل بودن جرئت نمیکرد چیزی بهشون بگه،فک میکرد من بی صاحابم.واسم کاراموز میورد کار یادش بدم وقتی طرف یاد نمیگرفت میگفتن تو حسودی و بهش کار یاد نمیدی تا یوقت جاتو نگیره🤦🏼♀️خداشاهده هر کاراموزم یه سررسید کامل پر میکرد از توضیحام اینقد وقت میزاشتم ک خودم کارم میموند باید یک ساعت دیرتر میرفتم خونه ،. تا روز اخر یجا چای ریخته بود من تمیزش کرده بودم یه کوچولو دیگه مونده بود ک کارگر تمیز نکرده بود،دستمال اورد گفت تمیز کن😐 منه کارشناس چ وظیفه ایی داشتم تمیز کنم ؟
فهمیدم پررو شده چون کارگرمون پیرمردیه نصف کارا رو نمیکنه ومن هرروز خودم وسایل موردنیازم و تمیز میکردم چون دلم برا پیرمرده میسوخت،اینم فک کرده بود وظیفمه
کلی دادوبیداد کردم و دستمال رو پرت کردم رو میزشو زدم بیرون
دوشیفت کار میکردم با حقوق ۳ تومن😒😒😂