اون خانم تاپیکو قفل کرد ی ساعت تاپیک کردم و ارسال نشد دلم نیومد تاپیکو خالی بزارم گفتم جوابتو بدم
زندگیه عاشقانه بدون پول به درد نمیخوره فداتشم
اون اقاام تک پسر بودن و خیلی لوس بار اومده بود
نمیتونست کار بکنه سریع خسته میشد
میگفت فقط ور دل تو باشم
مادرن بهش گفت که یه کار پیدا کن بیا تا نامزد کنیم ولی نرفت میگفت من نمیتونم برم سر کار تورو نبینم متاسفانه زندگی با همچین اقایی به مشکل بر میخورد
دوس داشتنش بیش از حد بود متاسفانه در حدی که مثلا من هرجااااای مسافرت میرفتم اونم میومد حتی اگه باهم قهر بودیم میومد
هر دیقه پیشم بود
هر ثانیه باید باهان حرف میزد
بعد از اینکه ازش جدا شدم خیلی ضربه روحی بدی خورد گفتم که در حدی که الان مواد مصرف میکنن اون که حتی قلیونم نمیکشید و بدش میومد الان مدام گفتن سیگار میکشه
این اخرین پیامی بود که ب من داد 