من یه پسر تو دانشگاهمون بود مهندسی میخوند عاشقم شده بود کل دانشگاه فهمیده بودن چنتا از دخترای دانشگاهو واسطه کرده بود...فامیلشونو آورد دانشکاه باهام حرف بزنه ..محل کار بابامو پیدا کرده بود رفته بود خلاصه خیلی عاشق بود منم جوابم نه بود زیاد قیافشو دوست نداشتم ولی خب حس میکنم از شوهر فعلیم خیلی عاشق تر بودبعدا شنیدم یه جای خوب رفته سرکار حسودیم شدخخخخ