دوست من ۱۳سالگی زد به سرش
اونم همه ی فامیل اومدن که راضیش کنن کوتاه بیاد از خر شیطون همه کار براش کردن
از اخر نامه نوشت فرار میکنم
پدر مادر ناچار شدن
عقدشون کردن
پسره کثیف ترین آدم روی زمین بود دوهفته بعد از عقد خودشو نشون داد
یکسره دوستمو کتک میزد یکسره دعوا و فحش مدااااام دختر بازی با بقیه دخترای محل یکسال بیشتر طول نکشید طلاق گرفتن
و دختره چهارده سال با بدن تیکه تیکه شدن از کتک برگشت خونه باباش و...
خواهرت کمبود نقش مرد تو زندگیش داره خلا احساس میکنه اتفاقا بزرگ هم بشه میگه من بچه بودم شماها چرا گذاشتین ازدواج کنم چون الانشم بچه پرروییه بزارین نامزد کنن زیر نظر خونواده ملاقات کنن اصلا تنها نرن همیشه مامانتون باهاشون باشه حتما از خونواده خودتون چون خونواده داماد قابل اعتماد نیست واسشونم مهم نیست دختر بلایی سرش بیاد.
چه طور فرصت دوستی براش پیش اومده؟
اخه بچه ۱۲ ساله میبرن مدرسه بعدم میرن میارنش خونه
درس و مشق و خوشگذرونیاشم با خانواده س
کی تونسته به این چیزا فکر و بعد عمل کنه؟
۱۹ سالم بود شوهر کردم
با اینکه کاملا از زندگیم راضیم و شوهرم همه جوره پشتمه
بازم یه وقتا حس میکنم بچه بودم برای شروع زندگی
بعد ۱۲ ساله چی میفهمه اخه
خدایا من ۱۲ سالگی از نظر جسمی با پسر هیچ فرقی نداشتم صاف صاف😐تو کوچه بازی میکردم😖تحت هییییچ شرایطی نزارین بنظرم
اسی فقط به چیزی
اگ مخالفت کنید گیر بدید بهش ممکنه با پسره فرار کنه....مواظب ش باش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
