سرشب اومدم خونه مامانم دیدم مامانم داره لحاف برا کرسی میدوزه بهم مشهد خیلیییی سرده
منم رفتم زیر لحافت دراز کشیدم انه شرلی نگاه کردم نارنگی هم خوردمممم
حس زمااان قدیم خیلی برام زنده شد بهم چسبیییید بوی نارنگی و رنگ و بو لحافت و انه شرلی خیلیییی خوب بود 🍊🍊🥺😍
