دل خوشی ازشون نداره خیلی موذی ان
شوهره رو بر علیهشون‌میشورونن یه میوه خوری بلور گرفت خیلیم قبمتش بالا بود ولی اونا حتی تبریک خالی بهش نگفتن
اینم بگم دوسداره تاافی کنه کلی مناسبت بحسابش نیاوردن ولی شوهرش باش هماهنگ نیست
اگه شوهرش باهاش هماهنگ نیس باید خودشو میزد به مریضی نمی‌رفت
منکه شوهرم گفت بیا بریم گفتم از ننه ت دل خوشی ندارم خودت برو اونم گفت اگه نیای منم نمیرم
منم امشب ساعت 9 رفتم ده دق نشستم اومدم دست خالی حتی تبریکم نگفتم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
