خواهر شوهرم وقتی دید رفتیم تبریز و کمی خرید کردیم از اونجایی که دلش به خاطر کات شدن دوستیش با دوست پسرش پر بود یه جنجالی به پا کرد که نگو صحرای محشر کلی پدر مادرمو فحش داد کلی خودمو فحش داد دستمو گاز گرفت اما شوهرم مث چوب ایستاد چیزی نگفت تازه شارژر و کلیدش و برداشت با خواهرش رقتن من موندم و پسرم تو خونه .دارم دیونه میشم دختره عقده ای تو دلش عروسیه
اسی ببخشید ولی خاک تو سرت که چیزی بهش نگفتی من بودم از خشتک دارش میزدم دفعه دیگه سلیطه بازی در آورد تا میتونی بزنش که بفهمه هار بازی در نیاره مگه سگه که گاز میگیره
بازم معذرت بابت به کار بردن این کلمات ولی واقعا عصبانی شدم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!