2777
2789
عنوان

دعوا تو خوابگاه

| مشاهده متن کامل بحث + 4212 بازدید | 79 پست

[QUOTE=269015199]شش که تیست، ۶ و ۵۰ یا همون ۷ میشه اونا نیخوان دعوا کنن گندش کنن میگن ۶ بعد یک ساعت وقت برا آماده ش ...[/QUOTE]

اصلا نترس

بگو واسه همين يه هفته كه من اينجام

برنامه بريزيد و ساعت خاموشي و بيداري بذاريد

بگو من نهايت همكاري رو باهاتون كردم و ميكنم

خيلي بخواين اذيتم كنيد

من ميرم به سرپرست ميگم اون بياد مشكل رو حل كنه

ببينم من اشتباه ميگم يا شما 

دولتی بودم  دانشگاه تهران  البته واسه سال ۹۵بود

من ساعت نود بودم ...والا ساعت یازده همه جا خاموش تازه ما اتاقامون دوازده تخته بود ...ولی ترم های قبلش رفتم خوابگاه خصوصی چهار تخته انتخاب کردم ولی بازم رفتار های به خصوص میدیدم ...طرف سجاده نمازش رو پهن میزاشت میرفت توی راهرو برمیگشت میگفت نکنه پات رفت روی سجاده من نجست شده من خیلی رو سجاده ام حساسم 😐 فکر کن تمام نوع آدمی توی این خوابگاها میاد ...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شش که تیست، ۶ و ۵۰ یا همون ۷ میشه اونا نیخوان دعوا کنن گندش کنن میگن ۶ بعد یک ساعت وقت برا آماده ش ...

پس حق دارین . اینا ۵ نفر دوستن  میخوان شما نباشی از هر چیزی استفاده میکنن تا شما برین 

تو خوابگاه که بودم خیلی از این جور چیزا دیدیم 

تو دانشگاه دوست نداری که پایت باشه با اونا هم اتاق بشی. یا همشهری این جوری بهتره 

من خودم ترم یک افتادم با کرمانی ها البته برا بافت و جیرفت بودن‌. بخدا   رفتارشون خیلی بد بود متنفر شدم از خوابگاه . خیلی ترسناک بودن ها. خوابگاه به صورت سویتی  بود بعد حموم هم تو اتاق ما بخدا دختره ساعت یک شب میرفت حموم‌ ‌. همچون دختره  محکم می‌بست بخدا قلبم میزد 

ترم سه دیگه بهتر شد رفتم با هم شهری های خودم بعدش هم دانشگاه تعطیل شد تا ترم ۸ که  روز اول رفتم خودم اتاق گرفتم اسم همه دوستام رو نوشتم . خیلی عالی بود 

خدایاهر گاه دلم رفت تا محبت کسی را بگیرد تو او را خراب کردی ..خدایا به هر که وهرچه دل بستم تو دلم را شکستی..عشق هر کسی را در دل گرفتم تو قرار از من گرفتی.. 🖤 

نه هیچ حقی ندارن خوابگاه از همه جا ادم میاد با فرهنگ های متفاوت خونه بابا نیست که یعنی واقعا اینو نم ...

نه فقط شما میفهمی

همینکه در مقابل پستا فاز تهاجمی و گارد گرفتن و پریدن برمیداری مشخصه چقدر دانایی...

بعدم دلیل نداره تو خوابگاه آدم هرکاری میخواد کنه 

آدمی که شعور داشتع باشه فقط به فکر خودش نیست تو همچین جایی باید مراعات کنی وقتی ۵ نفر دیگم تو اون اتاقای کبریتی هستن 

مگه اسی مجبوره روزای تعطیل پاشه سروصدا بده 

فکر کن یک نفر ۵-۶ نفرو اسیر کرده یکروز تعطیله اونام حق دارن یکم استراحت کنن نه پاسوز عادت اسی بشن




#ایرانم💔((🌧️اومدو یادم داد تو💪بیشتره))
دولتی بودم  دانشگاه تهران  البته واسه سال ۹۵بود

منم تهران بودم کدوم خوابگاه بودی؟

👈بعضی ازکاربرامعتقدن که اینجا خیلیا پیگیرشونن وبرای خیلیا مهمن اماباید بگم دوست عزیزاینجاهمه برای سرگرمی میاییم اگه زیاد ریپ میخوری وبازدیدت بالاست بدون حاشیت زیاده و خوب کاربرا رو سرگرم میکنی وگرنه که  خودشاخ پنداری وتوهم توطئه 

من ساعت نود بودم ...والا ساعت یازده همه جا خاموش تازه ما اتاقامون دوازده تخته بود ...ولی ترم های قبل ...

آره خیلی سخته زندگی تو خوابگاه 

من خوابگاه ترددی بودم ۱۰نفرتو یه اتاق بودیم 

طرف زنگ میزد به دوس پسرش صدارومیزاش روآیفون حرفای سک.سی میزدن باهم وخودش ودوستاش هرهرمیخندیدن😶😶😶😶یامیدیدی ساعت ۳صبح بوی پیازداغ میپیچید تواتاق تاصبح سردردمیگرفتم

یبارم که یکی دمکنیو اشتباهی گذاشته بود  وشعله گاز خوابگاه آتیش گرفته بود ماسال سطل ازطبقه سوم آب میریختیم پایین

کلا بدبختیه زیاده توخوابگاه🤣

پس حق دارین . اینا ۵ نفر دوستن  میخوان شما نباشی از هر چیزی استفاده میکنن تا شما برین  تو ...

ددست دارم

اما رشتمون زیر شاخه هنره خب

بچه ها آزاد می‌گردن و لباس ها خیلی باز، سیگار و گل و مواد میزنن با مشروب اوکین

میترسم برم تو یک اتاق باهاشون

بعد من مذهبی نیستما، نه جاریم نه جا نماز آب کش و ادعایی 

اما اون سطح از آزادی اونا هم ندارم 

فکر کنم با هم رشته ای هام هم اتاق بگیرم بازم بهم سخت بگذره

ماخوابگامون سمت ونک بود

من چمران بودم 

👈بعضی ازکاربرامعتقدن که اینجا خیلیا پیگیرشونن وبرای خیلیا مهمن اماباید بگم دوست عزیزاینجاهمه برای سرگرمی میاییم اگه زیاد ریپ میخوری وبازدیدت بالاست بدون حاشیت زیاده و خوب کاربرا رو سرگرم میکنی وگرنه که  خودشاخ پنداری وتوهم توطئه 

منو بردی به ۶ سال پیش☺من ترم ۱ که بودم اتاقمون ۳ نفره بود یکیشون تازه نامزد کرده بود و هندزفری نداشت با نامزدش راجب مسائل +۱۸ جلو ما میحرفید 

شارژر نمیاورد شارژر منو میگرفت (نه ک نداشته باشه خونش قم بود دانشگاه تهران اخر هفته ها میرفت قم)

غذا های منو میخوردن ظرفامو قایم میکردن کپک میزد

هرچی هم باهاشون بحث میکردم فایده نداشت 

دیگه شارژر و وسایل شخصیامو میزاشتم کمد درو قفل میکردم میزاشتم زیر بالشتم اما بازم ور میداشت .

 مسواک نمیزد حموم نمیکرد درواقع بهداشت رو رعایت نمیکرد به اسم طب سنتی 

صبحای زمستون ک بیدار میشد بوی دهانش تو اتاق پخش بود واسه همین زود پنجره رو باز میکرد به بهانه اینکه بابا ۳ نفرداریم نفس میکشیم هوا خفست .ما یخ میزدیم  هرچی اعتراض میکردیمم چاره نبود .اون یکی هم  کلا دو دست لباس اورده بود ساکت و اروم بود شبا با روسری میخوابید ک ما موهاشو نبینیم

 تا اینکه من تصمیم گرفتم غذاهامو تنها بخورم  این کار من باعث شد اتیش جرقه بخوره و این دوتا بامن بدشن .

اتاق کناریمونم مشکل داشتن باهم رو دنگ حساب کردن .یه روز یکیشون میاد اتاق ما با هم اتاقیای من شروع میکنه حرف زدن و پشت اونا بد گفتن  اینام خاله زنک بازی میبرن به اونا خبر ک فلانی پشت تون بد گفت اوناهم بااون بدبخت بد میشن . برای دوتامون اتاقمون قتلگاه شده بود اینا مثلا میخواستن تلافی کنن دوتایی باهم وسیله میخوردن و این حرفا ،پشت  چشم نازک میکردن،تیکه 

اتاق شده بود زهرمار درو از پشت کلید میکردن تایمایی ک من بیرون بودم ک نتونم بیام تو  اتاقم 

منو اون خانم دوتایی رفتیم به رئیس خوابگاه ها التماس کردیم ک به ما یه اتاق دیگه بده ما داریم گند میزنیم تو امتحاناتمون چون فصل امتحانا بود.انقدر التماس و هدیه تا به ما یه اتاق دادن اونم برا دو هفته بعد باید یه اتاق دیگه میگرفتیم . ما اواخر ترم اسباب کشی داشتیم از طبقه ۴ به طبقه ۳ یه اپارتمان دیگه .

در کل خیلی سخته اما باید بری اتاقتو عوض کنی هیچ وقتم انقدر پر جمعیت نگیر اتاقو هرچی کمتر بهتر .این خاطرم از دانشگاه هیج وقت از یادم نمیره خیلی عذاب کشیدم ترم ۱ و ۲ ولی از ۳ به بعد سلطنت کردم 😂تنها توصیم اینه خوابگاهو عوض کن

منو بردی به ۶ سال پیش☺من ترم ۱ که بودم اتاقمون ۳ نفره بود یکیشون تازه نامزد کرده بود و هندزفری نداشت ...

چقدر خاطرت جالب بود

اوضاعت از منم بد تر بود

منم دقیقا یک ترمه اومدم دانشگاه

آخه قبلش بخاطر کرونا مجازی بود

قصدشم دارم اتاق عوض کنم

اما الان با امتحانام اسباب کشی سخته

تازه میدونم نمیدونم

الان همه اتاقا پره


نه فقط شما میفهمی همینکه در مقابل پستا فاز تهاجمی و گارد گرفتن و پریدن برمیداری مشخصه چقدر دانایی.. ...

از یه جهتم اره خب با نظرت موافقم

 اللهم صل علی محمد وآل محمدبرای شهدای امنیتبرای سایه ی پرچمی که نام الله ِش شده برکت دلامون برای مردم عزیز و مهربون کشورمیدنیا ممنون قلب مهربونت میشم واسه کار نامزدم یه صلوات مهمونم کمی❤️🦋 متفاوت بودن عقاید ماهم دلیل قانع کندده ایی نیست بهم دیگه بی احترامی کنیم   با افتخار یه کوردم و پشت دین و ولایتمم هستم من اگه خطاکارم پای اسلام ننویسین اون خطای منه
باید با مسول خوابگاه ها بحرفی و بگی ک به امتحاناتت لطمه میخوره 

جای من بودی اللن نیرفتی خوابگاه

باز باهاشون دعوا میکردی ازت طلب داشتن و باهات بد حرف زدن بهت متلک گفتن؟

میدونم الان یک دور دیگه تازه سر حال اومدن باز دعوا داریم

میترسم راستش

بهش فکر میکنم سر درد میگیرم


از یه جهتم اره خب با نظرت موافقم

میشه راهنماییم کنید

از بدگشت به اتاق ترس دارم

جای من بودید اللن میرفتی خوابگاه


باز باهاشون دعوا میکردی ازت طلب داشتن و باهات بد حرف زدن بهت متلک گفتن؟


میدونم الان یک دور دیگه تازه سر حال اومدن باز دعوا داریم


میترسم راستش


بهش فکر میکنم سر درد میگیرم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز