اعصابم خورده خییییلی
از ظهر رفت تا شب ساعت ۹ اومد بهش گفتم کجا بودی کفت سرکار ولی میدونم کارش تا ۴عصر بیشتر نبود باز ازش پرسیدم کجا بودی باز گفت سرکار بودم دیگه .منم از کوره در رفتم بهش گفتم دیگه ازت نمیپرسم کجا بودی اونم بلند داد زد قبرستون بودم ببخشید بهت نگفتم ..همیشه همینطوره اصلا دوس نداره بگه کجا میره چکار میکنه شوهرای شما هم اینطورن . الانم بهش گفتم بیا نازم کن میگه حوصله ندارم و گرفت خوابید 😓 یه بغض بززززرگ تو گلومه دلم میخاد برم دوباره دعواش کنم و خودمو خالی کنم😓
ما دعوا كرديم
همه مردا از سوال و جواب بدشون میاد حس میکنم داریم کنترلشون میکنیم
شوهر منم گاهی خسته و عصبی باشه بپرسم میتوپه بهم که پی بدبختی بودم کجا بودم خوشگذرونی
انگار وقتی ازش میپرسم کجا بودی ف.و.ش ناموسی بهش دادم😓😓 اولین بارشم نیست این رفتارا رو میکنه
اون نازم کن چی بود وسط دعوا
نگو کجا بودی بگو دیر کردی نگران شدم
بگو امروز چه کارا کردی ؟
بگو خیلی دلم برات تنگ شده بود کاش زودتر میومدی
وای عزیزدلم
من ی شب پر.یود بودم عقدم شوهرم اومد اولش بغلم کرد بعد که گفتم روشو کرد اونور خوابید من انقد گریه کردم یکم بعد بیدار شد گفت چیشده
گفتم تا فهمیدی من مریضم پشت تو کردی خوابیدی
انقد قسم قرآن و جون بابا مامانش رو خورد که بخدا منظور نداشتم گفتم تو راحت باشی و این حرفا
معلوم نیست این مردا چه مرضشون میشه بعضی وقتا اصلا
گفتی بیا نازم کن ؟ چرا گفتی
شب جمعه نا موفق یک زن
برو از پشت بگیرش تو بغلت تخت کنارش بگیر بخواب بخدا مردا خیلی گناه دارن تو این گرونی واقعا سخته ب این فک کن چقدر مهربونه و تو چقدر دوسش داری
همتون خوشحال باشین هیچکدوم مثل من نیستین ک شوهرم از همه نظر خوبه ولی از وقتی اشنا شدیم تا الان هربار ی مشکل سر راهمونه و باعث ناراحتیه همش ب غصه میگذره
هیچ جاهم نرفتیم هیچ خوش گذرونی هم نداشتیم
خداروشکر نمیخوام ناشکری کنم.خداروشکر ولی اخه چرا نباید خوشحال باشم؟دیگ سِر شدم هیچی نمیفهمم
