اخه مادرشوهرم یکساله عروسشون شدم بیست بار گفته عروس دیگه چی خریده...حتی یبار تو اتاق بودیم چندتا از لباسایی ک براش خریده رو در اورد نشونم داد. یا میگه رفتن مسافرت سوغاتی اینو اوردن اونو اوردن. حالا لباس خونه معمولی هم جاریم میخره ولی خب کادوئه دیگ.
وقتی تعریف میکنه دلم میشکنه، چون پارسال شوهرم کامیون خرید حتی یه قرون نداشت منم خیلی کم پول داشتم ک کارتمو داده بودم ب شوهرم ک بخاطر پول بنزین معطل نمونین و نمیتونستیم واقعا بخریم و امسالم که نمیدونم....
عصر براذرشوهرم زنگ زد ب شوهرم ک قراره پدرشو ببره دکتر قراره مادرشوهرمم ببره ک شب اونجا باشن شماهم حاضر شین بیام دنبالتون شوهرم گفت ن کار. داریم..اول خوشحال شدم چون قراربود بریم برف بازی ولی بعد ک فهمیدم فردا روژ مادره فهمیدم دعوتیشون بی دلیل نبوده. حالا میترسم مادرشوهرم خیلی خوشش بیاد باز بیشتر تعریف و کتایه بزنه