من دوران دانشجویی خوابگاه بودم یشتم روز از درد پریود حالم بد شد افتضااااح بود حالم
دوستم منو برد دکتر عمومی
دکتره هم مرد بود من از درد به خودم میپیچیدم و حالت تهوع داشتم
دکتره گفت رو تخت درازبکش بعد هی به شکمم و مثانه ام فشار وارد میکرد با دست
بعد هی دستشو میکشید رو شکمم کثافت بیشعور من فقط تونسم دست دوستمو بگیرم ک بیرون نره و پیشم بمونه