بچه ها دوباره زندگیم از اول شروع شد من گفتم دیگه نمیتونم با این آدم زندگی کنم پدرم همه چیزو شنید و گفت پشتت هستم همسرم گفت من دیگه تغییر کردم و واقعا هم رفتارهایی نشون میداد که انگار تغییر کرده ولی به محض اینکه به بابام گفتم انگار میخواد تغییر کنه و بابام هم گفت بهش فرصت بده دقیقا از لحظه ای که پدرم پاشو گذاشت بیرون دوباره شد همون آدم
این هدفش چیه؟ چرا میخواد منو اذیت کنه؟ بخدا به قرآن کم آوردم دلم میخواد ول کنم برم امروز کلی هتل سرچ کردم کلی از خونه دوستام اومد تو ذهنم که برم گم و گور بشم به والله دیگه نمیتونم چکار کنم بچه ها خسته ام کمکم کنید