رفته بودم بیرون کار داشتم
حدودا ساعتای ۹ بعد چون اینجا بارون بوده و امتحان داشتن بچه ها
و اکثر بچه ها گیر کرده بودن مدرسه رو تعطیل کرده بودن
بعد تو خیابون مدرسه ۴ تا دختر دیدم اینقد شاد بودن داشتن میخندیدن خیلی خوشحال شدم براشون
مثلا همه داشتن از خیس شدن تو بارون غر میزدن اونا کاپوچینو میخوردن میخندیدن
خیلی خوب بود بنظرم:)