برق رفته بود تو خیابون دم در خونمون بودم بی کلید پشت در هم قفل بود.
زیر بارون همین چند روز پیش.
گوشیم شارژش کم بود. ساختمون خالی بود. مامانم تو طبقه چهارم تنها بود. کم توانن، نمی تونن راحت راه برن. بخاطر دستشویی رفتن هم مشکل داشت.
40 دیقه اینا دم در بودم تو ماشین نمی دونستم چطور مشکل آبو حل کنم.
مستاصل شدم گفتم خدا برقو وصل کن قول می دم واسه امام رضا صلوات بفرستم
یهو برق وصل شد هنوز جملم تموم نشده بود.