2777
2789

سلام دوستان

کسی هست که با وجود طلاق عاطفی بخاطر بچه زندگی کنه؟ فکر میکنید تا کی میتونید ادامه بدید؟ چه احساسی دارید کمک کنید لطفاً ..

دخترم 14 بهمن 97 قدم به دنیا گذاشت..خدایا شکرت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شاید من البته من حس دوگانه دارم تاپیک اخرم گفتم

تاپیک اخرتو خوندم تاحدی عزیزممتاسفم که مثل منی..شرایطتت مثل کنه..همسرم بابای خوبی هست واقعا خوب هست 

ولی دیگه دلم صاف نمیشه حتی اینم شاید به روی خودم نیارم..


اما نمیتونم دیگه بپذیرمش..موقع رابطه حس میکنم داره بهم تجاوز میشه..هیچکس درک نمیکنه


دخترم 14 بهمن 97 قدم به دنیا گذاشت..خدایا شکرت
من... خیلی خیلی‌خیلی سخته... حال دلم خوب نیست فعلا که به خاطر دخترم موندم... اما تا کی صبوری کنم نمی ...

متاسفم عزیزم..من حس میکنم جدا بشم در حق بچهام ظلم کردم..جدا نشم انگار اسیرم

البته بچهامو همیشه خودم تنهایی بزرگ کردم همیشه ماموریت بوده و نبوده 

از طرفی نمییتونم دیگه حتی کنارش بشینم 

از طرفی نگران بچهامم چون خیلی مظلومان و بابایی


میدونین حس یه زندانی رو دارم که می‌دونه از زندان آزاد بشه آینده ای نداره 

ولی ارزوش ازادیه حتی تا لحظه مرگ



دخترم 14 بهمن 97 قدم به دنیا گذاشت..خدایا شکرت
وای مریم تاپیکت رو خوندم خیلی متاسف شدم من الان فقط نگران روحیه بچه هات شدم کاش خونه و ماشین رو بر ...


نمیدونی چه بچه‌ای پاک و مهربونی هستن ..جگرم خونه براشون..من شوهرم هیچوقت قبول نمیکنه خیانتش کار بزرگی بوده اوایل خیلی حالش بد بود الان میگه همه مردان همینن واسه مردا عادیه 

من از بس خوب بودم این کارم برات سنگین بوده..

می‌دونی میگم کاش با یه غریبه بود نه اون ..نه با فامیل دیگه میتونم ارتباطی داشته باشم نه میتونم به کسی بگم چون بازم فامیلن نمی‌خوام یه عمر بچهام سرافکنده بشن..

دیگه دوستش ندارم دیگه آرزو میکنم نیاد خونه 

خیلی بده اینو میگم ولی دست خودم نیست چندبار دعا کردم بمیره

بعد گفتم چرا دعا کنم بمیره جدا بشم ایشالا خوشبختم بشه

فقط میترسم نکنه بچهام با این جدایی نابود بشن


دخترم 14 بهمن 97 قدم به دنیا گذاشت..خدایا شکرت

کاش یه دکمه بود میزدم از زندگیم پاک میشد بدون آسیب به بچه هام

حتی ادامه این زندگی هم به بچه هام آسیب میزنه می‌دونم 

زندگی بدون عشق مرگه تدریجیه


دخترم 14 بهمن 97 قدم به دنیا گذاشت..خدایا شکرت
نمیدونی چه بچه‌ای پاک و مهربونی هستن ..جگرم خونه براشون..من شوهرم هیچوقت قبول نمیکنه خیانتش کار بزرگ ...

میفهمم چی میگی

امان از مادر بودن امان امان امان

آدم دیگه انگار قلبش کف دستشه همش باید مراقب بچه هاش باشه چون اونا اسیب ببینن انگار صد برابر خودت آسیب دیدی😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز