بچه ها من یه خواهری دارم که فوق العاده پرخاشگر هست،
مثلا سر کوچک ترین چیز دعوا راه میندازه، حرف عادی که بهش میزنی نهیبت میده
من چند وقتی بود که باتوجه به شرایطی که داشت از رفتارش گذشت میکردم می گفتم گناه داره اعصابش خورده و اینا بعد از رفتار بدی که باهام میکرد دوباره باهاش خوب رفتار میکردم دوباره محلش میذاشتم
دیروز رفت مژه بکار وقت رسید دیدم به پشت و ایستاده گفتم چی شده!!
نهیب بهم داد که چی چی شده، دوروز که تو صورتش نگا نکردم و اصلا باهاش حرف نزدم، بعد مامانم داشت امروز بهش میگفت که چقد چشمات درشت تره شده از وقتی زدی اینا رو(بچه ها خواهرم چشاش کوچیکه و فوق العاده از قیافش بدش میاد اصلا از خودش عکس نمیگیره) وقتی مامانم اینو گفت ته دلم خوشحال شدم که خدارشکر که حس خوبی نسبت به خودش داره
و اون لحظه واقعا واقعا 😢😢
دلم برا خودم سوخت که چرا باید دلم برا آدمی خوشحال بشه که انقد ازیتم میکنه،
خدا شاهده بعصی وقتا که باهم میرفتیم بیرون شب که میشد تاریک بود، تو را ه برگشت تند تند راه میرفت منو تو تاریکی ول میکرد هر چی میگفتم تو رو خدا بیا باهم راه بریم، من میگفت نه تو کند راه میر ی من حوصله ندارم واسه تو وایسم، همش ولم میکرد...