مطمین باش یروز سر شوهرتم به سنگ میخوره
خساسیت نشون نده همین
اون روز گوشی خریده بودم رفتیم اونجا دیدن گوشیمو.. همه تبریک گفتن...
با گوشی قبلیم پسرم و بچه های اون یکی خواهرشوهرم بازی میکردن مادرشوهرم فک کرد گوشی جدیده رفت با بچه ها دعوا کنه دیدم زیرزیرکی میگه مامان تو چیکار داری... تا اینکه من بلند گفتم مامان بذار بازی کنن گوشی قدیمیم هست...
حالا خودشم تازه گوشی خریده ها...
من اینطوری گفتم جواب داد:
گفتم گناه دارن دلشون میخواد دلشون می‌شکنه.
قبلش میگفتم حسودی میکنن یا خصوصیه فلان، انگار حس خیانت به اونا بهش دست میداد. میگفت نمیتونم.
اما الان حتی شده مسافرت رفتیم به اونا نگفتیم. یا طلا خریدم طرف شوهر ننداختم. چون از در دلسوزی و مهربونیت وارد شدم
بعد من از مجردیم عاشق طلا بودم پول دستم باشه طلا میخرم
اینم هرچی میشه به شوهرم میگه طلاهای پریسا رو بفروشید دیگه...
بقیه شون بدک نیستن.. ولی این یه دونه تحفه ست... 10سال ازم بزرگتره همه چیز خونه ماشین و... داره ولی باز چشمش به منه... نمیدونم چیکار کنم.
به همسرمم گفتم این دفعه جوابشو میدما... دید من عصبانی ام انداخت به شوخی گفت نه تو به مینا چیزی نمیگی... میدونی که من مینا رو دوسش دارم
حالا خواهر شوهر من برا خونشون طلاهاش فروخت مادرشوهر من انقدر ب من حرف گفت اشکم دراورد ............من زیاد خوشم نمیاد طلا از خودم اویزون کنم خواهرشوهرم گف طلاهاتو نمیندازی بفروش خب ......😒😒😒😒😒حتی دامادشونم جایی بریم کرم میریزه .............عین جاری میمونه کثافط
اخه میدونی ما رفت و امدمون زیاده هفته ای دو سه روز میریم خونه مادرشوهرم اینا رو هم دو بار تو هفته میبینیم... ناخوداگاه می فهمن. بقیه شون چیزی نمیگن ولی این تیکه می اندازه...
چون از همه شون مایه دار تره همه شونم بخاطر پولش دوسش دارن... به مادرشوهرم یا اون یکی خواهرشوهرامم نمیتونم بگم بهش بگن چاک دهنشو ببنده...
حتی تو مسایل تربیتی پسرمم دخالت میکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
