2777
2789
عنوان

به آدما بابت سنشون استرس ندید!

834 بازدید | 65 پست

تا حالا فکر کردیم که چقد کار اشتباه و بیهوده و بَدیه؟

چقد آدما رو ممکنه افسرده و ناامید یا از زندگی سیر کنه؟

این‌که بگیم: سنت برای ازدواج بالا رفته، دست بجنبون!

مگه خودش نمی‌دونه؟ ما حتما باید یادش بندازیم؟ چرا فکر می‌کنیم چیزی که به ذهن ما رسیده به ذهن خودش نرسیده؟

این‌که بگیم: وای داره دیر میشه زودتر بچه بیار!

خودش شرایطش رو بهتر می‌دونه یا دیگری؟!

این‌که بگیم: دیر شده واسه درس خوندنت و دانشگاه رفتنت...

مگه درس و دانشگاه سن مشخصی داره؟ اینا رو کی تعیین می‌کنه اصن؟

مادر من نزدیک پنجاه سالش بود که رفت دانشگاه و من چقدر تشویقش کردم، چون می‌دونستم همیشه آرزوش بوده... چه ایرادی داره واقعا؟

کمی توی افکارمون تجدید نظر کنیم.

هیچ قانون مشخصی برای این چیزا وجود نداره و این مرزبندی‌ها فقط توی ذهن ماست.

قرار نیست همه یه راه مشخص رو برن.

تا جایی که خلاف عرف و قانون نباشه ما حق نداریم به کسی بابت انتخابش یا شرایط زندگیش خرده بگیریم.


خودم سال‌ها سر همین افکار و پیش‌فرض‌ها غمگین و افسرده و از زندگی سیر شدم و الآن می‌بینم که اصلا ارزش نداشته، اما اون زمان سنم کم بود و نمی‌دونستم... خودم رو حقیر و طردشده دیدم و از جامعه کناره گرفتم و منزوی شدم و شرایطم بدتر و بدتر شد.


به آدما بابت سن شناسنامه‌ای‌شون استرس ندید!

می‌تونید اگه کنجکاوید یا قصد دلسوزی و کمک دارید ازشون بپرسید که:

چی باعث شده که در سن کمتر به دانشگاه نرن؟

آیا دوست نداشتن فرزندی داشته باشن؟

نظرشون در مورد ازدواج چیه و آیا علاقه نداشتن ازدواج کنن؟

این سؤالات با اون مدل سؤالات اولیه خیلی متفاوته و اون حس تحقیر و اضطراب رو نداره و طرف احتمالا شما رو امن می‌بینه برای جواب دادن.


ممنونم ازتون.

هرچند احتمالا خیلیا متن رو نمی‌خونن اما وظیفه دیدم بگم، چون زیاد دیدم از این رفتارا.

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

👍🏻

شما همان کتاب‌هایی هستید که می‌خوانید، فیلم‌هایی که می‌بینید، موسیقی‌ای که گوش می‌دهید، آدم‌هایی که وقت‌تان را با آن‌ها می‌گذرانید، گفت‌وگوهایی که مشغول‌شان می‌شوید.آن‌چه به مغزتان می‌خورانید را خردمندانه انتخاب کنید ...!🌱🤍

چقدر دوس دارم سنم وقتی بالاتر میره و پخته تر میشم فکر میکنم ادما وقتی پیرتر میشن جذابتر میشن اما به کسی کار ندارم که چرا بچه نمیارین چرا عروسی نمیگیرین چرا ازدواج نمیکنی چرا کنکور دوباره میدی

زیاد بود نخودم😐

میدونم

سطر آخر نوشتم که خیلیا نمی‌خونن

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)

در کل با استرس ندادن و سن تو سر کسی نزدن موافقم چون همه آدم ها به پیری میرن هیچکس نیومده جوون مونده باشه  در کل سن فقط شناسنامه نیست از نظر جسمی میگم خلاصه سفیدی مو و چروک  صورت میاد از نظر روحی همه جونی دوست دارن  و روحیه داشتن  ولی باید پذیرفت این هم مرحله ایی از زندگی دنیاست

یه دهه شصتی درونگرا

درسته. ولی به نظرم هر کس خودش باید به این نتیجه برسه که سن و سال را مانعی برای شروع برنامه هاش ندونه و از بالا رفتن سن استرس نگیره...اینطوری هیچ‌کس با سوالات نامربوط نمی تونه آزارش بده...

 به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم 
از حرف هیچ کس نباید ناراحت شد تا جایی که به آدم ضرری وارد نکنند...  آدم ها همدیگر را با حرف ...

آره

من خب سنم کم بود و بابت این‌که بنا به شرایطم دانشگاه رو رها کرده بودم خیلی حرف شنیدم و تحقیر و قضاوت شدم

تا جایی که از همه کناره گرفتم و...

اگه عقل الآنم رو داشتم اهمیت نمی‌دادم اما من فقط بیست سالم بود و بسیار حساس و شکننده بابت شرایطم

الآنم که سال‌هاست بابت ازدواج و بچه‌دار شدن بهم استرس میدن اما تصمیم گرفتم دیگه اهمیت ندم

من خودم عاشق درس خوندن و عشق و رابطه و... بودم، حتما نشده دیگه! بقیه دلسوزتر از خودم نیستن که

نمیتونم خودم رو بکشم به خاطر ناکامیام که

میخوام از چیزایی که دارم سعی کنم استفاده ببرم، از کجا معلوم تا کِی زنده‌ام؟

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  20 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش