خواهرم چندسال از من کوچیکتره و به تازگی عروسی کرده یکسال هم تو دوران عقد بود الان سه ماه از عروسیش میگذره اما هفته ای دو شب خونه ما میمونن با همسرش پدر و مادرم مسئله ای ندارن اما من واقعا از این شرایط اذیت میشم چون مشابه شرایط قبل عروسیشه از طرفی من دختر بزرگ‌ترم و مجردم و واقعا از لحاظ روحی دغدغه های خودم و دارم سرگرم برنامه های خودمم اما با این حال تو این شرایط اذیت میشم خواهرم به شدت زود عصبانی میشه و حساسه نمیتونم مستقیم با خودش صحبت کنم درک نمیکنه تو چه شرایطیم میشه راه حلی بدین چطوری با پدر و مادرم راجب این شرایط صحبت کنم که شرایط و تغییر بدن ؟
نفهمیدم مشکلت چیه
اما عین خواهر من نباش
همیشه سعی داشت پای منو از خونه مامان ام اینا کوتاه کنه
الان جوری شده ماهی یک بارم نمیرم
آدم ازدواج میکنه خونه امیدش اونجاس دوست داره بیاد پیشتون
منم مثل توام ولی خب انتظار داری پدرمادرت چیکار کنن؟ درو رو خواهرت ببندن؟
عزیزم من نمیخوام پای خواهرم و ببرم اما واقعا شرایطش مثل دوره نامزدیه واقعیتش کسی که مجرده شرایطش با کسی که متاهله فرق داره و اونایی که تجربه کردن میدونن اینو باید یه تعادلی داشته باشه اونم تو شرایطی که خودش متوجه میشه متفاوته با وجود مجرد بودن من
عزیزم چیکارش داری..تو سرگرم کارای خودت باش
یعنی حسادت میکنی میاد اونجا دلت میخواد توام ازدواج کرده باشی ؟
نمی فهممت
نه تو حساس شدی
منم هم سن توام
چیو مگه تماشا میکنید
شما یک خونواده این
یه دوماد به خانواده‌تون اضافه شده
مامان و خواهر من هم همین کار رو با من کردن
امیدم خونه بابام بود که برم اونجا آروم بشم اما کاری شد که دیکه نمیتونم برم
الان خواهرشوهرام هرروز خونه مادرشون هستن و من باید بشینم تنها توی خونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
