من خیلی دوسش دارم خب چند ماه عروسی کردیم شرایط شغلیش جوریه ک فقط آخر هفته خونس
بعد گفت این آخر تو بیا خونه بابام (ی شهر دیگ)
منم از اون ور میام
بعد وقتی اومدم گفت بیا بریم ی ب فلانی فاتحه بدیم
بعد من گفتم نمیام 
بعد از ساعت ۶ عصر با دوستاش رفت بیرون بعد رفت سالن فوتبال تا۳ داداشم باش بود
بعد اصلا محلم نمیذاشت امروز بم گفت حالم ازت بهم میخوره عوضی دیگ نری تو خونمو اینا خیلی قلبم شکست انگار ازش بدم میاد دیگ الان دارم از حرص میمیرم چیکار کنم؟