سلام دوستان تروخدا بیاین بگین چیکار کنم دیگه مردم . با مامانم اینا تو یه ساختمونیم مامانم ۲۰ روزه عمل فتق دیواره شکم کرده با اینکه بخیه هاشم کشیده ولی الکی اذیت میکنه تا میفهمه میخوام برم بیرون خودشو مبزنه به غش و ضعف که منم ببرید دکتر منم شاغلم خسته ام به بچه ام‌نمیرسم همه اش تپقع بیجا داره میگه تو بیا برام دل و جسگر کباب کن تقویت شم خب بابا که هست پسرتم هست توقع داره از سرکار که میام برم بشینم اونجا اگه یه روز نرم عصرش یکاری میکنه که ببرمش دکتر همه اشم میگه تقصیر تو بود حالم بد شده . بعدم پشت سرم به این و اون میگه کی ببرتم دکتر هیچکی محلم نمیزاره دخترمم نبود حالم بهتر بود اخه این حرفه؟ یه زن داداشم دارم ماهی سالی یه بار میاد همه اش جلو من حتس اگه نباشه قربون صدقه اش میره که وای اگه بدونی مثل پروانه دورم میچرخید کاش میومدی ازش یاد میگرفتی چطوری ماساژ میداد و... جوری رفتار میکنه انگار من اژانسم و‌موظفم . چه رفتاری کنم بیخیال من بشه خسته شدم
ببخشید زیاد شد گفتم همه رو تو یه پست بنویسم اذیت نشین
کاش من جای تو با مامانم یجا مینشستم کلفتیشو میکردم حیف
تنها راهش دوری و دوستیه.از اون ساختمان برید
شوهرت هیچ نمی گه؟؟؟
والا چی بگم هم مادره هم مریض هم بهرحال وظیفه فرزنده نگهداری
واقعا کاش منم جای تو بودم
رها جان چی بگم ۶ ساله دیگه خسته شدم بخدا کم اوردم
بچه درسته وظیمه چشم به بهترین نحوم انجام میدم ولی فقط مگه من بچه اشم؟
خاتون شوهرمم بدتر از‌مامانم غر پشت غر چرا مامانت اینو گفت چرا اونو گفت
خدا کنه خدا ب من دختر بده .عزیزمم حساس نشووو
رها جان این بیچاره هم خسته شده دیگه عزیزم شاغله بچه کوچک داره مریض داری هم میکنه... استارتر عزیز چاره ای جز صبر نداری
بنظرم سخت میگیری بهرحال اونم یکم ناخوشه ک همش ایرادمیگیره
اون یه عمر بزرگت کرده حالا تو نکنی کی کنه واقعا چرا اینطوری میگی مادرته مادر
عزیزم خب شمابهش نزدیکتری تویه ساختمونی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
