2777
2789
عنوان

دلم یه بغل میخواد که با شونه هاش اشکامو پاک کنه...

| مشاهده متن کامل بحث + 312 بازدید | 27 پست
منم دلم خیلی واسه اون روزا تنگ شده... من همون موقع هم که لذت میبردم میدونستم ابدی نیست... و این احسا ...


یاد اون روزا داغون میکنه ادمو مامانم روزه میگرف من از مدرسه میومدم ماه رمضون بود همیشه برا من کباب تابه ای ناهار میذاشت میرفتم میدیدم رو بخاریه من ابتدایی بودم زبون روزه خودش قاشق قاشق بهم غذا میداد سالاد میداد جامو پهن میکرد میگف بخواب الان برا دخترم مادری میکنم میگم نکنه اینم فردا بیوفته گیر یکی مث باباش نذاره بیاد من ببینمش نکنه خدایی نکرده یه اتفاقی بیوفته من دیگه نتونم خانوادمو ببینم اونوقت دیگه هیچوقت شوهرمو نمیبخشم

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم فعلا نمیتونم ببینمشون شد هشت ماه🥺باخوندن این متن بدجور نفسم بند اومد از دلتنگیییی😔😔😔😔😔خدای ...

تو چرا نمیتونی عزیزم

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍
یاد اون روزا داغون میکنه ادمو مامانم روزه میگرف من از مدرسه میومدم ماه رمضون بود همیشه برا من کباب ت ...

وای خاطرات مدرسه و مهربونی مامانا.... 

یادمه برف می اومد... مامانم کوچه رو جارو پارو میکرد که یه مسیر واسه راه رفتن من باز شه... من دارم میرم مدرسه برف تو کفشام نره... الان فکر میکنم گریم میگیره... 

از مدرسه می اومدم می دیدم مامانم کلی لباس شسته... غذا پخته... یکم کنار بند رخت وایمیسادم گریه میکردم که مامانم این همه کار میکنه برای ما زحمت میکشه اون وقت من 19.75 شدم... 


توی قنوت نمازتون دعای سلامتی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف (دعای اللهم کن لولیک...) رو بخونید. خدایا من اعمال مستحبی ام رو به نیابت از تمام این دل شیفتگان حضرت انجام میدم. 

الهی بگردمت🫂

بخدا ک قلبم درد اومد💔

از خدا میخوام دلتو آروم کنه و زود ببینیشون🥺

پائولو کوئیلو میگه که:«همیشه می ترسیدم کسانی را که دوست دارم، یک روزی از دست بدهم! اما باید از خودم بپرسم، آیا کسی هم هست بترسد از اینکه من را یک روز از دست بدهد🚶‍♀تو چی تا حالا بهش فکر کردی؟ :) 

ماه رمضونا یه همسایه داشتیم نون سنگک می اورد. یه شب نذر داشتن. کنجدی بود. مامانم قسمتایی که کنجد بیشتر داشت واسه من برش میزد نگه میداشت تا افطار. 

دلم تنگ شد واسه مامانم... واسه بابام... 

یه بار تو خونه گفتم مامان کی دوباره کوفته میزاری... چند وقت بعدش که دوباره رفتم خونه بابام... بابام گفت شام بمون ...گفتم بابا روم نمیشه همش اینجا بیام زحمت میدم به مامان.... بابام گفت دفعه بعدی شام بیا. کوفته میخواستی اون موقع گوشت نداشتیم... بیا مادرت درست کنه... 

باورت نمیشه عزیز... این حرف بابام از دنیا دنیا طلا و جواهر برام بیشتر ارزش داشت... یادش مونده بود که من کوفته مامانمو میخوام... در صورتی که من همین جوری گفته بودم.. 

کاش میشد لحظات رو ثبت کرد... اما حیف و هزاران حیف... 

بعد ازدواج خیلی محبت ها کمرنگ تر میشه... زن و شوهر ها گاه خانواده های همدیگه رو تحمل نمیکنن... و کدورت ها باعث کمرنگی روابط میشه... 

توی قنوت نمازتون دعای سلامتی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف (دعای اللهم کن لولیک...) رو بخونید. خدایا من اعمال مستحبی ام رو به نیابت از تمام این دل شیفتگان حضرت انجام میدم. 
وای خاطرات مدرسه و مهربونی مامانا....  یادمه برف می اومد... مامانم کوچه رو جارو پارو میکرد که ...

مامانامون جوون بودن چقد زحمت میکشیدن و ما نمیدیدیم قدر نمیدونستیم چرا واقعا همین حسو اونموقع نداشتیم تا لذت ببریم از تک تک لحظه هامون

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍
ماه رمضونا یه همسایه داشتیم نون سنگک می اورد. یه شب نذر داشتن. کنجدی بود. مامانم قسمتایی که کنجد بیش ...

اخ چقد دلم بابامو خواست بااین حرفت‌.من خیلی بابایی ام کوچولو بودم اینقد وابستش بودم که میرفت دستشویی پشت در دستشویی منتظر وایمیسادم ک بیاد.میرف سرکار چقد گریه میکردم ک منم ببرم تا ظهر چجوری وایسم که بیای.مامانم دعوام میکرد میگف بذا بابات بیاد بهش میگم بابام میومد مامانم بهش میکف اذیتش کردم قایم میشدم تو اتاق میومد دعوام کنه همیشه میگف با چشمات منو هیپنوتیزم میکنی میخندید میرف بیرون از اتاق میگف من نمیتونم اینو دعوا کنم مامانم غر میزد ک خراب کردی تربیت بچرو.حالا الان ماه ها میگذره و من حتی دلم نمیاد بهش زنگ بزنم چون میدونم صداشو بشنوم حالم بد میشه گریم میگیره...

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍
ماه رمضونا یه همسایه داشتیم نون سنگک می اورد. یه شب نذر داشتن. کنجدی بود. مامانم قسمتایی که کنجد بیش ...

اونموقع ها از هرچیزی خوبشو برا ما بچه هانگه میداشتن.مامانم میرف یه شکلاتایی میگرف عکس روش دلار بود از مدرسه میومدیم مارو سوپرایز میکرد دیوونه میشدیم بااین شکلاتا دلخوشیمون چقد کوچیک بود من دلم نمیومد دلار روشو حتی پاره کنم چندوقت نگهش میداشتم ریز ریز میخوردم تموم نشه!!!

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍
اونموقع ها از هرچیزی خوبشو برا ما بچه هانگه میداشتن.مامانم میرف یه شکلاتایی میگرف عکس روش دلار بود ا ...

اره واقعا... اون موقع ها خیلی خوب بود. خیلی راحت شاد میشدیم. حتی این مسائل امروزی بین زن و شوهرا نبود و هر چی میدیدیم محبت بین پدر و مادرها بود... 

الهی که به حق این مهر و محبت ها... مساله شما هم حل بشه و دوباره یه کوچولو از اون محبت ها رو تجربه کنی. 

کاش بزرگ نمیشدم... 

توی قنوت نمازتون دعای سلامتی حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف (دعای اللهم کن لولیک...) رو بخونید. خدایا من اعمال مستحبی ام رو به نیابت از تمام این دل شیفتگان حضرت انجام میدم. 
اره واقعا... اون موقع ها خیلی خوب بود. خیلی راحت شاد میشدیم. حتی این مسائل امروزی بین زن و شوهرا نبو ...

ممنون عریزدلم انشاالله

آن چیز که قسمت توست از کنارت نخواهدگذشت🕊️🤍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792