سلام خسته نباشید. من 27 سالمه و 7 سال ازدواج کردم و دو تا بچه دارم شوهرمو دوست دارم به دلیل اینکه من محبتی از پدر و مادرم ندیدم خیلی از همه لحاظ به شوهرم وابسته شدم قبلا خیلی آدم سرد و خشکی بود ابراز احساسات بلد نبود که باعث ناراحتیم میشد منم همش ازش گله داشتم الان بهتر شده ما هفته ای دو بار رابطه داریم که سعی میکنه زود تمومش کنه و فقط نیازای جنسی خودش براش مهمه این سردی و خشکیش در زمان رابطه جنسیمون وجود داره ولی من هیچوقت اینو بهش نگفتم همش حس خجالت و حیا دارم که نمیتونم بهش بگم یکی دوبار هم غیر مستقیم بهش گفتم متوجه شدم که انگار ازم بدش اومده و با جذبه و خشم بهم گفته از این حدی که هستیم نباید بیشتر پیش برم دقیقا بخوام عین جملشو بگم گفت دیگه پررو نشو بیشتر از این ازم نخواه منم دیگه ادامه ندادم و کوتاه اومدم ولی این اخلاقش عذابم میده موقع رابطه اصلا نمیتونم راحت باشم همش فکر میکنم اگه کاری کنم در موردم فکر بد میکنه ازم بدش میاد اگه حتی کوچکترین تکون اضافی بخورم نسبت بهم سرد میشه تا چند وقت طرفم نمیاد اصلا به منم رو نمیده که من برم طرفش این کارش باعث شده من دیگه در مورد رابطمون توقع نداشته باشم ولی از طرفی هم خودم کلافه شدم دارم ازش بهونه های الکی میگیرم مثلا میگم تو به من محبت نمیکنی دوستم نداری بهم توجه نمیکنی ولی در عمل اینطوری نیست فقط از رابطه جنسیمون راضی نیستم که نمیتونم بهش بگم اینم باعث شده همیشه دعوا و دلخوری داشته باشیم دیشبم بهم گفت بهانه های الکی تو داره باعث میشه ازت بدم بیاد نسبت بهت سرد بشم طرز فکرش اینطوریه که اگه از لحاظ جنسی به زن رو بده اون زن هرزه میشه منم نمیدونم چطوری باهاش کنار بیام اگه بیخیال بشم خودم عصبی میشم اگه هم بیخیال نباشم اون ازم دور میشه از همه لحاظم عالیه و مرد خوبیه
بهتر است به همراه همسرتان حضورا مراجعه فرمایید. همسر شما نیاز دارد که طرح واره های شناختی اش راجع به مسائل جنسی تغییر یابد. شما هم باید مهارتهای رفتاری اتان را افزایش دهید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید