2794

مهاجرت و مشکلات آن

661 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام. من خارج از کشور زندگی میکنم. یکسال پیش رفتم با شوهرم تا ویزای کار درست بشه و کار پیدا کنیم کلی اذیت شدیم و هزینه کردیم. اینم بگم که من اصلا تمایل نداشتم خارج از کشور برم و فقط بخاطر خواسته همسرم رفتم. همسرم هم خیلی بی برنامه رفته بود و تازه حدود 3 ماه پیش کار پیدا کرد. یعنی بعد از 9 ماه گرفتاری و بدبختی. من 2 سال هست ازدواج کردم و تصمیم داشتم سریع باردار بشم. سال اول همسرم موافق نبود و سال دوم موفق نشدیم و چون هزینه های درمان خیلی بالا بود من به اجبار اومدم ایران با هماهنگی همسرم و برای مراحل IVF اقدام کردم. بعد از 2 ماه و 20 روز ایشون اومد. تو مدتی که اونجا بود خیلی کم زنگ میزد یا کلا نمیزد و پیام هم به ندرت میداد و هر چی من پیام میدادم هم خیلی وقتها جواب نمیداد و میگفت کارم رو تازه شروع کردم و استرس دارم و از این حرفها. یعنی در حد 2 دقیقه در روزم وقت نمیزاشت. گفتم بگو کی میای بیام فرودگاه نگفت. بعد رفته بود خونه مادرش که البته اونجا هم کسی نبود. بعد از چند ساعت اومد منو مثلا ببینه با من دعوا کرد شدید که زمانی که من کار نداشتم مثل سگ با من رفتار کردی. به طوری که من کلی گریه کردم و تنم لرزید.در حالیکه من ممکنه غر زده باشم به دلیل سختی شرایط ولی نه اینکه اینطور که اینقدر بزرگش میکنه. هیچی هم برام نیاورده. اصلا هم باهام وقت نگذرونده. اون خونه مادرشه منم خونه خودمون. چندین بار بحثمون شده و الان دو روزه که کلا رفته شهرستان هیچ خبری ازش نیست. مادرش به من پیام میده و میگه صبور باش و دلگرمی میده و میگه این کینه ای. برای برداشت تخمک باهام بیمارستان بوده و دیده چقدر درد داشتم حتی حالمو نپرسیده. مادرش میگه تحت فشاره. فشار مالی و کاری. خودش به من میگه شما ریسک نکردین 200 میلیون بدین دامادتون! اینم بگم که من تک فرزندم با شرایط مالی خیلی بهتر از اون. البته شخص خودم چیزی ندارم.برام عروسی نگرفت گفت بجاش بریم مسافرت که از پول وام ازدواج خودم بدون هماهنگی باهام منو برد مسافرت. مهریه ام هم خیلی کمه 14 سکه.  الانم علی رغم قرارمون میگه بچه باشه برای بعد و اگر میخوای حامله بیای اونجا باید 20 هزار دلار بیاری. بعدم خودت کار کنی پولو به خانوادت برگردونی. حس میکنم فقط واسه پول منو میخواد و الان عین زورگیرا همش میخواد پول بگیره فقط. من سنم جوری نیست که چندان وقتی برای بارداری داشته باشم ولی با اینحال گفتم باشه بچه باشه دیرتر. به نظرتون من چیکار کنم؟ یک هفته است که اومده کارم گریه است. 2 یا 3 روز دیگه هم برمیگرده. خیلی ناامیدم. کمکم کنید.


اطلاعات تکمیلی

سن 40 جنسیت زن شغل خانه دار. مربی مهدکودک خارج از ایران وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست گرامی
شرایط بسیار سختی رو پشت سر گذاشتید مهاجرت و تطبیق پیدا کردن با شرایط جدید بسیار سخت و طاقت فرساست به خصوص اگر بی برنامه هم اتفاق بیفته
این رابطه نیاز به بررسی بیشتر داره تا این هیجانات منفی که بین شما دونفر در شرایط سخت اتفاق افتاده واکاوی بشه و حل و فصل بشه به این علت که در بخشی از زندگیتون به علت فشار مهاجرت هردو این تنشها رو نتونستید مدیریت کنید و یکدیگرو آزرده خاطر کردید و نیازمنداین هستید که توسط یک زوج درمانگر درمان بگیرید 

تجربه شما

هیچ کس نمیتونه وضعیت کسی را کامل درک کنه. ولی به نظرمن ایشون به پول خانواده شما طمع دارن. این شخص پدر خوبی نخواهد بود. وقتی اختلاف دارین توروخدا بچه نیارین. چه گناهی دارن که بیان وسط میدون جنگ. اشتباه من را نکنید. بعد به خاطر بچه تون مجبور بشید کوتاه بیاید یا تصمیمی بگیریدکه خودتون ضرر کنید. این را کسی میگه که خودش تجربه کرده.من شاغلم و همسرم 12 ساله مرتب از این شاخه به اون شاخه پریده و هنوز نمیدونه میخواو چکار کنه.و من پایبند بچه م شدم. چون پسره و به با با احتیاح داره . اگر ان شاا... مشکلاتتون حل شد و.همه چیز اروم شد بچه بیارید. بچه ها گناهی ندارن.من هیچ وقت خودم را نمیبخشم. چون پسرم بین دعواهای منو همسرم اشک ریخته و.لرزیده و التماس کرده . نکنید این کاررو توووروووخدا نکنید.