وابستگی کودک به مادربزرگ

سلام. بچه من یازده ماهشه و چون ما خونمون به مامانم اینا نزدیکه خیلی خونشون میریم مخصوصا اینکه من با کسی نه از فامیل نه دوست زیاد رفت و آمد ندارم و شاید ماهی یکبار به مادر شوهر یا خواهرشوهرام سر بزنم.. مادرم هم رفت و آمدش خیلی کمه بیشتر خونه مادرش میره گاهی خواهرش و گاهی هم کلاس های قرآن میره اما کلا از این مدلاست که خیلی بچه دوسته و خیلی بچه منو دوست داره اما به خودمو خواهر برادرام زیاد ابراز علاقه نمیکنه و کلا از مسایلی که برامون پیش میاد شونه خالی میکنه مثلا موقع حاملگی من‌ خیلی بهم عاطفه نشون نمیداد اما از وقتی بچمو دیده عاشقش شده و این وابستگی اینقدر زیاد شده که بچم وقتی مامانم باشه بغل من نمیاد و لجبازی میکنه مامانمم بچه رو فقط تا وقتی بچست دوس داره بعدا معلوم‌ نیست بخوادش یا نه البته بچه من نوه اوله.. اوایل من خیلی افسرده بودم و بچمو زیاد بهش سپردم و همیشه موقع شیر دادن بچم میگفت نذار زیاد بهت وابسته بشه اما خودش دوست داشت با شیشه بهش شیر بده و از دست من میگرفتش الان هم وقتی بغل من نمیاد میخنده میگه تو رو نمیخواد منو میخواد و هرجا میریم با افتخار میگه مامانشو نمیخواد منو میخواد من اوایل سخت نمیگرفتم اما الان نگرانم و تمیدونم چیکار کنم نمیدونم نذارم همدیگرو ببینن یا بذارم دو روز ندیدمشون بچم یکم بهم عادت کرده بود اما مامانم دوباره اومد خونمون و دوباره همه چی به اولش برگشت نمیدونم چیکار کنم مستاصلم تو روخدا کمکم کنید بچم حتی نمیذاره زیاد بغلش کنم و لجبازی میکنه و تو بغلم نمیخوابه..