سلام و خسته نباشید
ایشون یک سال از من و همسرم بزرگتره
همسرشون خانه دار هست و ده سال از من کوچکتر این زن و شوهر مدام در حال حسادت و تقلید و تخریب ما هستن.
من و همسرم کارمندیم زحمت میکشیم در شهر غریب بچه کوچکمون رو مجبوریم بذاریم مهدکودک خب خیلی سخته، در عوض دو تا حقوق داریم، پولدار نیستیم اما نسبت به اونا اوضاع بهتره
میتونیم بیشتر سفر بریم
متاسفانه بچه دار شدنمون هفت ماه فاصله داشت بچه اونا هفت ماه کوچکتره و خونه خریدنمون هم زمان شد، من و همسرم سه سال زودتر از اونا ازدواج کردیم.
سر بچه مدام تقلید هر چی. فکر کنید ما خریدیم فرداش رفتن خریدن، واسه خونه هر چی میخرم جاری فردا میره میخره
تا یه جایی اشکال نداره اما دوست ندارم اینقدر همه چی شبیه!!!!
بعد هرچی هم در توانشون نباشه مثل ما تهیه کنن شروع به تخریبش میکنن که از مد افتاده! جنسش خوب نیست و.. ..
منم خیلی زورم میگیره اما من و همسرم آدمای بی زبونی هستیم و بلد نیستیم جواب بدیم.
مثلاً جفتشون چاق هستن و رژیم و ورزش بعد به من و همسرم که متناسب هستیم میگن چرا لاغرین؟؟ چرا واسه شوهرت غذا درست نمیکنی چاق بشه؟؟منم خیر سرم از اونا تحصیل کرده ترم اما دهنم بسته است جواب بدم.
(من و همسرم 30 ساله و کارشناسی ارشد، برادر شوهرم 31 ساله کارشناسی و جاری 29 ساله دیپلم)
خدا شاهده یک بارم واسشون کلاس نذاشتم و مثل دوست بودم.
اما همین که ما دو تا سفر رفتیم و اونا نتوستن برن دیگه ازمون یه حالی هم نپرسیدن و وقتی هم برگشتیم بعد سه هفته خونه پدرشوهرم دیدیمشون کلی قیافه گرفتن و راجع به سفر نپرسیدن...
من رفتارم چطور باید باشه؟؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید