2794

متفاوت بودن فرهنگ خانواده ها

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 76 بازدید

با سلام و خسته نباشید. حال روحی بسیار بدی دارم. تنها کاری که به ذهنم رسید چاره جویی از شما بود.

من و همسرم در دانشگاه با هم آشنا شدیم و بعد از اتمام درسمون ازدواج کردیم. خودش بسیار خوبه و خانوادم عاشقش هستن. خانواده خوبی داره ولی با خانواده من از لحاظ مذهبی فرق دارن. ما میانه هستیم ولی اونا بازن. البته همسرم مثل اونا نیست و کاملا عقایدش برخلاف خانواده است.من از روز اول استرس داشتم نکنه خانوادم بفهمن پدرشوهرم نوشیدنی میخوره از روبه روشدن خانواده ها هراس داشتم و تا جای ممکن سعی میکردم که حرفی حدیثی پیش نیاد. تا اینکه چند روز پیش دو تا خانواده باهم بودیم که صحبت چاقی و لاغری شد پدرشوهرم گفت علت اینکه من چاق بودم این بود که نوشیدنی میخوردم ولی الان دیگه نمیخورم. یک دفعه انگار تمام دنیا آوار شد رو سر من و همسرم. بابام اونجا هیچی نگفت خندید و تموم شد ولی از روزی که رفتن دیگه با من خیلی گرم نیست هیچ حال و احوالی از همسرم و خانوادش نمیپرسه و انگار کاملا از چشمش افتادن. حس میکنم آبروم رفته ناراحتم خیلی ناراحتم. مریض شدم از بس حرص خوردم. الان باید چیکار کنم تا دوباره بابام باهاشون خوب بشه هیچی هم به زبون نیاورده ولی من میفهمم. احساس میکنم کل غرورم رفت. چرا خدا باهام اینکار رو کرد کمکم کنید امکان رفتن به مشاوره ندارم.همسرمم هیچی نمیدونه 

اطلاعات تکمیلی

سن 27 شغل دانشجو
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزیز ✋🏻
ممنون از اینکه مارا انتخاب کردید 
شرایط شمارا درک می‌کنم ،نگران و مضطرب هستید ، آرامش خودرا حفظ کنید .
خیلی بهتر بود که اگر  این مسئله برای خانواده شما اهمیت زیادی داشت ،قبل ازدواج عنوان می‌شد .
بهر حال این مسئله مطرح شده و خیلی متوجه شما و همسرتان نیست ،عجولانه رفتار نکنید ،اینکه حس میکنید آبروی شما رفته ،این مسئله روی شما متمرکز نیست  .بهتر است صبور باشید ،پدرتان هم که صحبتی نکرده اند ،نگران نباشید با گذشت زمان ایشون آرام‌تر می‌شوند  .
اگر این شرایط برایتان خیلی سخت است ،میتوانید با مادرتان صحبت کنید و از ایشون بخواهید که در این مورد صحبت کنند و مسئله را حل کنند .

                             شاد و موفق باشید 🌷🙏🏻

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید