2794

ترس از گذشته و اتفاقات تلخ

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 103 بازدید

سلام. من در عقد یکسری محدودیت هاداشتم بخاطر رفت و آمدم با همسرم و چند وقت بعدش مادرم به شدت مشکل روحی گرفت و تا پنجاه روز حرکات شدید روانی کننده ازش دیدم در حد جن زدگی و حتی بستری هم شد که الان کمی بهتره ولی الان هر وقت تنها میشم همش فکرای بد و ناراحت کننده اون اتفاقا جلو چشمم میاد و گریه میکنم مدام خیلی حساس شدم قبلا اینطور نبودم بعد از خوب شدن مادرم ازدواج کردم و بخاطر اینکه در عقد تو محدودیت ها و بحث های خیلی شدید بودم که همسرمو نبینم از طرف خرابکاریای کسی الان افسردم هیچ نمیخندم همش پرخاشگر و عصبیم چیکار باید کنم خیلی اذیتم همش منتظرم وقت و بی وقت بهم خبر بد بدن یا اتفاق بدی واسه خودمو عزیزانم بیفته 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۴ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 
ميتوان درك كنم چه روزهاي سختي را پست سر گذاشته ايد انچه مهم است اين است كه الان ان اتفاقات تموم شده حال مادرتان خوب است و شما ان تنش هاي دوران عقد در رفت امد با همسرتان را نداريد و سر زندگي خود هستيد .بهتر است در زمان هاي تنهايي خود را سرگرم كنيد و محيط را عوض كنيد موزيك بگذاريد .تلويزيون روشن كنيد .گذشته ها گذشته فرصت برگشت نيست كه ما بتوانيم  ان را حل كنيم كلا امروز را داريم بهتر است يك بار براي هميشه با ان موضوع رو در رو شويد به ان فكر كنيد گريه كنيد تمام خشم و ناراحتي و عصبانيتي كه نسبت به هر كس داريد كه ان را عامل اين ماجرا ها ميدانيد را در برگه ايي بنويسيد و سپس ان را پاره كنيد و دور بريزيد اين يكي از راه هاي خالي كردن خشم است كه ميتواند برايتان كمك كننده باشد.
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید