2794

حساسیت و درگیری با همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 64 بازدید

سلام خسته نباشید

من ۶ ساله ازدواج کردم طی این ۶ سال هرازگاهی با همسرم دعوا میکنیم مشکل من اینجاست که همسرم خیلی وسواس فکری داره مخصوصا سر پسرم که تا مریض میشه یا اتفاقی می افته اصلا دیگه نمیشه باهاش صحبت کرد یا اتفاقی می افته طوری نیست که خونسرد باشه یا چیزی نگه اون بیشتر اعصابش خورد میشه که آخرش مجبور میشیم با هم جرو بحث کنیم یا هم مشکلی داشته باشه فورا بروز میده منم ناراحتم میکنه نمیدونم از دست منم کاری برنمیاد فقط خودخوری میکنم تا الان از هزار راه هم تلاش کردم آرامش داشته باشم نمیشه آخرش هم زهر خودشو رو من می ریزه یه حرفی میگه دل منو می شکنه انگار میخواد عذاب بده گاهی اوقات میدونه اگه اون حرفو بزنه من ناراحت میشم ولی بازم میگه خواهش میکنم  راهنمایی کنین منو هر کاری هم میکنم پیش مشاور نمیره وقتی باهم ازدواج کردیم هیچ شناختی رو هم نداشتیم اون از طرفی هم خانواده ام خیلی تو شهر سرشناس بودن من وقتی با ایشون ازدواج کردم تا الانم میگه چطور شد تو با من ازدواج کردی حتما یه مشکلی چیزی داشتی این حرفو شاید من ده ها بار شنیدم به خدا گاهی اینقدر عذاب می کشم که میگم طلاق بگیرم و برم لیاقت من بیشتر از ایناست ولی بازم کوتاه  میام از طرفی هم پدر خوبیه بیشتر مواقع  ولی نمیدونم چرا گاهی اوقات این همه بیرحم میشه بلافاصله بعد چند ساعت یا یه روز هم پشیمون میشه میگه میدونم من مقصرم  معذرت میخواد ولی منم نمی گم من خوبم کامل من گاهی اوقات عصبانی میشم بهش یه حرفایی میزنم ولی همیشه جرقه رو اون میزنه اون طعنه میزنم یا مثلا اینقدر پوزخند میزنه که من دیونه میشم و کنترل خودمو از دست میدم گریه میکنم از طرفی یه بچه چهار ساله داریم که فوق العاده حساسه با هر تنشی گریه میکنه میترسم میگه مامان چرا گریه میکنه ولی شوهرم اصلا عین خیالش نیست بیشتر تلاش میکنه بچه  رو آروم کنه آخرشم میگه من بهت هیچی نگفتم تو خودت الکی گریه میکنی؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۴ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام
اين تعارفی كه كرديد بيانگر وسواس فكری نيست و كمی نشان ميدهد همسرتان عجول و برون گرا هستند كه در هنگام اتفاق و مشكل خودكنترلی  كمی دارد بجای مديريت شرايط هيجانش را بيشتر از ان اتفاق هست نشان دهيد .درونگرا بودن و درون گرايی ويژگی های شخصيتی هستند كه برای هر فردی كفه آن متفاوت است .گفتيد بعد از سالها هنوز همسرتان سوال ميپرسد كه چرا شما ايشان را انتخاب كرده ايد و بهتر است ايشان را مطمئن كنيد كه دوستش داريد چون اين سوالات ،تحقيرات ،طعنه ها ،نيش خند ها و اين افكار بيانگر اين است كه همسرتان در برابرتان احساس ضعف و حقارت ميكند .اينكه ايشان متوجه اشتباهش ميشود خود امتياز بزرگی است و نميتوان آن را بيرحم يا بی توجه ناميد .بهتر است حساسيت هايتان نسبت به زبان بدن و رفتارهايشان را با ايشان با آرامش مطرح كنيد و برای خود الگو هايی بزاريد كه برخی از حركات را هر دو نكنيد .بهتر است در ناراحتی خود را كنترل كنيد و مواظب حرف های خود در عصبانيت بشويد گريه يک واكنش هيجانی اوليه است و آن را نشانه ضعف ندانيد.بهتر است در صورت لزوم اول فردی خود به مشاور مراجعه كنيد .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید