بی محلی خانواده شوهرم

سلام وقتتون بخیر 

میخواستم راجع به نحوه برخورد با خانواده همسرم سوال بپرسم. من پنج تا خواهر شوهر دارم که متاسفانه با اینکه تحصیلات و شغل خوبی دارن ولی بازم احساس میکنم اصلا آداب معاشرت ندارن و اصلا نمیتونن منطقی به قضیه ای نگاه کنن بنظرم خیلی خودخواه هستن, من خیلی سعی کردم مودب باشم و همیشه حد و مرزهارو رعایت کردم و هیچ وقت به هیچ کدومشون بی ادبی نکردم ولی متاسفانه اونا حتی اگه از شوهرم دلخور میشن با من تلافی میکنن و هرسری جمع میشن تو یک اتاق و بگو بخند و اینکه اصلا به من نگاهم حتی نمیکنن چه برسه حرف بزنن مثلا شوهرم با یکیشون حرفش بشه حتی عادی اونا همه با هم انگار باند تشکیل میدن و شوهرم یا منو بی احترام میکنن, منو شوهرم شهری دیگه زندگی میکنیم دو ماهی یکبار چند روز میریم شهر خودمون بخاطر همین مجبورم که چند روزی خونشون بمونم البته خونه مامانم اینام هست ولی شوهرم راحت نیست شب بخوابه و اینکه دوست ندارم پدرم از این مسائل باخبر بشه درست نیست آخه مادر شوهرمم تحت تاثیر دختراش قرار میگیره و متاسفانه این بار آخر پدر شوهرمم کاملا اخلاقش فرق داشت با سری های پیش. اونا انتظار دارن اگه به من بی محلی میکنن من برم سمتشون و کوتاه بیام ولی وقتی من میبینم که بی دلیل و بدون اینکه من کاری کردم اینجوری رفتار میکنن خب منم اصلا حرفی باهاشون نمیزنم و متقابلا بی توجهم بهشون. اینقد شجاعت دارم که اگه اشتباهی کنم پاش وایسم و معذرت خواهی کنم,شوهرمم خودش میدونه که من بی تقصیرم و سر همین قضیه با خواهراش و مادرش بحث کرد ولی اونا بدتر میکنن,فکرشو بکنید با شوهرم یکیشون قهر کرد یک دفعه بقیه با هردومون بد شدن و منو از اینستا و تلگرام بلاک کردن بدون اینکه حتی حرفی بینمون باشه من اصلا دخالت نکردم فقط شوهرم بهشون گفته بود با من مشکل دارید چرا زنمو بی عزت میکنید.سری آخر یک روزه رفتیم شهرمون و من با شوهرم نرفتم اونجا و خونه مامانم اینا موندم البته یک روزه بود سفرمون و فقط لحظه خداحافظی با پیشنهاد خودم رفتیم و من از پدرشوهرم و مادر شوهرم خداحافظی کردم و پدرشوهرم ناراحت بود از اینکه چرا نرفتم خونشون ولی به دختراش چیزی نمیگه که برادرش بعد از دوماه رفته خونشون چرا حتی یه سلامم نکردن بهش چه برسه که من برم خب فکر میکنم حق دارم نرم اونجا. گفتم شاید پدر شوهرم بهم زنگ بزنه و بگه بیا ولی متاسفانه اونم بهم زنگ نزد همشون انتظار دارن منو طرد کنن و من بیشتر بهشون بچسبم شوهرم میگه اصلا یه مدت خونمون نیا ولی آخه مگه میشه من جدا باشم شوهرم جدا,شوهرمم خونشون فقط یه سر میزنه و بعدش میره خونه دوستش که من اصلا دوست ندارم اینجوری اون مجرده و حس بدی دارم.بخدا من اصلا اهل دعوا و بی احترامی نیستم ولی عزت نفسم برام مهمه,نمیدونم باید چیکار کنم و چطور برخورد کنم واقعا دلم نمیخواد شوهرم از خانوادش جدا بشه به هر حال ما هممون به خانواده و دور هم جمع شدن نیاز داریم, ولی اینجوری دلم برای شوهرم میسوزه مشخصه که خودشم از برخورد بد اونا خیلی ناراحته,شما بگید چیکار کنم چی درسته؟؟ 

پیشاپیش ممنون از راهنماییتون ❤