سلام،بانو باید باهاتون بیشتر صحبت کنم و اطلاعات بیشتری داشته باشم تا بتونم دقیقتر پاسخ بدم اگه دوست داشتین میتونید در مورد سوالهای زیر مجدد توضیح بدید
از چه زمانی دچار استرس شدید؟
آیا درسایر حوزه ها هم استرس دارید؟ و مانع از انجام کارهای دیگه اتون هم میشه؟
بیشترین استرس رو کجاها و در چه موقعیت زمانی تجربه میکنید؟ دو یا چند موقعیت رو مثال بزنید
برای کاهش استرس اگه در موارد دیگه جز رانندگی به همین اندازه استرستون زیاده پیشنهادم مراجعه به روانشناس بالینی یا روانپزشک هست، به طور کلی این استرس و نگرانی میتونه حاصل تجربه قبلی و یا زاویه دید شما که شکل دهنده افکار شما هستند باشه ، یعنی از خودتون بپرسید وقتی رانندگی کنید چه افکاری خواهید داشت؟یا به نظرتون چه اتفاقی ممکنه بیفته؟
سلام عزيزم . ممنونم ازتون. والله در همه موارد استرس دارم. مثلاً كلاس دف ميرم، از ٣روز قبل كلاس ميترسم تا سر كلاس، كه نكنه بد بزنم يا بلد نباشم. يا يكسری مسايل ساده تر، مثلاً ميخوام يه لباسی بخرم، با خودم ميگم نكنه همسرم چيزی بگه، تو ذوقم بخوره. يا خوندن دعا و ... توی مجالس استرس بهم ميده هرچند كه دوست دارم با اطمينان خاطر كارامو انجام بدم اما نميشه. يا ميخوام بگم كسی بياد خونمو تميز كنه، اول با همسرم مشورت ميكنم. نكنه ناراحت بشه! و ..... دوست دارم برم روانشناس اما ازينكه مسايل زندگيم بيان ميشه، نگرانم. از طرفی هزينشونم زياده. زن مقتدری نيستم و اين منو اذيت ميكنه.
اوکی پس اینطور که برمیاد اضطراب در تمام امور هست ، الان جامعه ما خیلی بازتر و روشن تر به مقوله مراجعه به روانشناس یا روانپزشک یا مشاور نگاه میکنه اما متاسفانه هنوز نگاه قضاوتی در بعضی فرهنگ ها هست ، همین ترس از قضاوت سایرین در مورد شما و مراجعه تون به متخصص خودش بیانگر این هست که عزت نفس شما پایینه یعنی برای انجام کاری حتما به تایید بیرونی علاوه بر تایید درونی نیاز دارید و این باعث میشه وابستگی شما به نظرات و افکار و صحبتها یا رفتار اطرافیانتون زیاد باشه و هر چقدر بیشتر تحت تاثیر این نظرات باشید اضطراب بیشتری تحمل میکنید چون مدام نگران هستید به اندازه کافی خوب و درست عمل نکنید یا خطایی ازتون سر بزنه ،
اشتباه و شکست خوردن از بدیهیات زندگیه و اجتناب ناپذیره اغلب کسانی که رانندگی رو شروع کردن در طول عمرشون حداقل یک بار تصادف ساده و سبک میکنند ولی چون اینو بدیهی میدونن و به تلاش و آموخته هاشون اعتماد دارند ریسک میکنند و رانندگی میکنند و کم کم تجربه کسب میکنند، شما احتمالا تهدیدها رو بیش برآورد میکنید ، پیشنهاد میکنم ازین تکنیک استفاده کنید که از خودتون بپرسید، اگه مثلا لباس مشتری زیاد پرو بشه و چندین ایراد بگیره مگه چی میشه؟ بعد خودتون به خودتون جواب بدین : مثلا: اوکی خوب پنج بار هم بشکافم دوباره بدوزم اشکالی نداره چون دارم به مرور زمان تجربه کسب میکنم من در نهایت میتونم لباس دلخواه و آماده کنم یا مثلا اگه بشینم پشت فرمون چی میشه ؟ اگه به سپر ماشین جلویی بخورم چی میشه؟
میتونید اوایل یک فرد و همراه خودتون داشته باشید اینجوری رانندگی براتون آسونتر میشه و ترستون کاهش پیدا میکنه ،از جاهای ساده شروع کنید و به تعداد زیاد با مسافت کوتاه و مسیرهای راحت رانندگی کنید تا کم کم ذهنتون باور من میتونم رو برای خودش شکل بده هر بار که موفق میشید اونو به خاطر بسپارید و تصورش کنید وبا خودتون بگید که تونستم از پسش بر بیام .
«همیشه ترسِ ما از انجام یک کار به مراتب بیشتر ازانجام واقعی اونکار است؛ راه خروج ازین باور اشتباه و محدود کننده انجام مکرر کار ترسناک به ساده ترین شکل ممکن است »
سلام خانومی. ممنونم از شما. والله تو همه زمينه ها استرس دارم، مثلاً كلاس دف ميرم چند ماهه، از ٣ روز مونده به كلاسم استرس مياد سراغم كه وای نكنه نتونم خوب دف بزنم يا تمريناتم بی ثمر باشه؟! يا وقتی ميخوام درموردی با همسرم حرف بزنم، دو دلم بگم يا نه؟ كه ناراحت نشه يا عصبی نشه! خيلی با خودم حرف ميزنم كه بايد اين رفتار رو بذارم كنار اما نميشه، حتی خياطی ميكنم ميترسم مشتری بياد پرو ايراد زياد داشته باشه يا نتونم برطرف كنم. دوست دارم برم پيش روانشناس برم، اما ميدونين كه جامعه ما زياد نميپذيره، حتی دور و بری هامونم.