2794

سلام من 1۹ سالمه شوهرم ۲۶ دو سال و نیمه عقدیم تو شهرستان زندگی میکنیم و از دو تا روستای مختلفیم فاصله بین دو تا روستامون 15 دقیقه است و فاصلش تا شهر ده دقیقه. قبل ازدواج به طور محکم شرط کردم که خونه باید تو روستای ما باشه و اونا هم قبول کردن تو محضر خواستیم کتبیش کنیم پدر همسرم مخالفت کرد و پدر من گفت وقتی خود پسرش راضیه بقیه مهم نیستن و نمیخواد زیاد گیر بدی ما هم بی تجربه قبول کردیم و ثبت نشد اما رو حرفش حساب کردم و بطور کامل مطمئنم کرده بود اما الان زده زیرش میگه نمیام روستا شما منم میگم روستا شما نمیام پولمونم به خونه تو شهر نمیرسه.چند وقت پیش گفتم یا بیا یا طلاق میگه دو سال صبر کن اگه پول نداشتم شهر خونه بگیرم میام روستا شما کتبیم ازش امضا گرفتم که دبه نکنه. اما الان باز میگه من جای شما نمیام شهرم نمیتونم خونه بخرم بریم تو شهر اجاره من میگم نه آخه پا حرفاش نیست و میترسم بعد یک سال منو ببره جایی که دوست نداشته باشم نمیتونم بهش اعتماد کنم چیکار کنم که منطقی باشه به نظرتون؟ ثبات شخصیتی نداره میزنه زیر حرفاش تو مسائلی که به نفعش باشه دروغ میگه وقتی عصبانی میشه بددهنی میکنه و بهونه میگیره بدبینم هست و همش فکر بد راجب همه مردای فامیل حتی دایی هام میکنه فکر میکنه .تا یک مهمونی باهام نمیاد اما من همه جا باهاش میرم ولی مشکل اساسیمون جای خونست .ممنون میشم راهنماییم کنید

اطلاعات تکمیلی

سن جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست گرامی
به هر حال این شروطی هست که در ابتدا توافق شده و حق باشماست و لازمه محکم پای حرفتون بایستید اما در مورد ادامه صحبت هاتون به نظر میرسه نیازه به صورت حضوری یک مشاوره ازدواج داشته باشید از همین ابتدا عدم تفاهم در رابطه شما مشهود هست بهتره با چشمان باز برای زندگیتون تصمیم بگیریدپس بهتره یک مشاوره حضوری داشته باشید 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید