پنهان کردن امور اقتصادی همسر

سلام و خسته نباشید.

مسائلی که در دوران نامزدی برام پیش اومده  و بعد ازدواجمونم هنوز ادامه داره واقعا الان برام معضل شده. خیلی فکر و خیال میکنم خیلی افسوس میخورم که چرا ساده گرفتم همه چیز رو .تو رو خدا کمکم کنید.

من 24 سال و همسرم 35 ساله هستند. 7 ماه نامزد و 4 ماهه ازدواج کردیم. اینو بگم که همسرم خدایی خیلی مهربونه و هوام رو داره خیلی دوستم داره. حتی چند روز پیش دو تا تیکه طلا در کیفم بود رو گم کردم و دید که حالم بده اصلا بهم غر نزد گفت فدای سرت یا پیدا میشه یا نه استرس نداشته باش. اما اینایی که میخوام بگم خیلی داره اذیتم میکنه فکر و خیالش روی رابطمونم تاثیر گذاشته و من ارگاسم نمیشم و فکر میکنم بخاطر همینه .فکر میکنم که باید حرفامو بهش بزنم حالا شما اگه تایید میکنید کمکم کنید که چی بهش بگم؟

بعد نامزدی برای خرید سرویس طلا شوهرم با (وضع مالی خوب) گفتن فقط  5 تومن هزینه میکنن برای سرویس .منم قبول کردم بدون حتی سوال و اعتراض. هفته های بعد بهم گفتن که پولی که پس انداز کردم برای خرید خونه رو بانک ورشکست شده و فعلا بلوکه و منم قبول کردم. ماه بعد پدرشون فوت شدن و همه مخارج خاک سپاری که شامل (سوم، هفتم ،چهلم) میشد رو ایشون دادن و گفتن من داداشام پس انداز ندارن و ندارن که خرج کنن و من باید بدم مخارج رو. من هیچ حرفی نزدم ک حساس بشن.. (هنوز پولشو پس نداده بود بانک) حتی سوال هم نکردم که از کجا داری خرج میکنی؟ (فکر میکنم اشتباه کردم) بعد از اون برای هر عیدی هر مناسبتی طلای ارزون قیمت برام می اورد یا حتی لباس می اورد فقط برای عروسیم یک آرایشگاه درست و حسابی نذاشت برم چون گرون بود (بهونش این بود که دارم پول جمع میکنم برای خرید خونه) .در این بین هم مطمئن بودم که برای مادرش هم خرج هایی میکنه. بعد عروسی هم به لطف دیدن فامیلای من همه مخارجی که کرده بود در اومد. چند هفته پیش مادرش میخواست خونش رو تعمیر کنه و منم قصد خرید وسیله تزیینی داشتم که 500 تومن بود ولی باهام دعوا کرد که به جای کمک کردن به مامانم برای تعمیر خونش بیام خرج عَطِینا کنم؟

گذشت و برای سالگرد پدرش من میخواستم لباس بگیرم اما گفت ندارم و نمیخرم ولی توی اس ام اس بانکش دیدم همون روز رفته 100 تومن از یک بوتیک و پوشاکی خرید کرده. بازم چیزی نیاوردم به روش (من مطمئنم که به خواهراش هم کمک میکنه)

هی به من میگه اسراف نکنیم با خریدن پوشاک کلا مشکل داره 

و حالا من پرم از شک و تردیدِ اینکه نکنه برای من خرج نکنه و ببره برای مادرش خرج کنه . من ترس دارم یک ترس خیلی بزرگ چون شوهرخواهرمم همینطوره و خرج های میلیونی میکنه برای مادرش درحالی که از آبجیم دریغ میکنه و به زور بهش پول میده و اصلا خواهرمو در جریان خرجاش نمیذاره..

میگم نکنه اینم بشه مثل همون؟

و منو اولویت قرار نده؟ من توقع دارم از من پنهون نکنه منو هم آدم حساب کنه و بهم بگه چه خرجایی میکنه برای مادرش  یا مثلا به آبجیش برای وامی که میخواستن بگیرن 10 تومن پولی قرض داده بود ولی اصلا و ابدا بهم نگفت و من پیامکاشونو خوندم. من در خواستگاری هم حرف از مشورت در همه امور رو پیش کشیده بودم...

به نظرتون فکر و توقعی که ازش دارم  رو در نامه براش بنویسم و بگم خوبه؟ تو رو خدا بگید جمله بندیم چه جور باشه