باسلام دوست عزیز
حال که شما میگویید 11 سال دوست بودید و نسبت به او عشق داشتید اما هم اکنون این عشق شما کمرنگ شده. با این وضعیت پیشنهاد من این است که نسنجیده وارد زندگی نشوید زیرا زندگی زناشویی، خود به تنهایی آنقدر سخت و پیچیده هست که اگر ازدواج بدون عشق باشد یعنی عشق و علاقه و مخصوصاً «مهر» و «احترام»، چاشنی آن نباشد مصیبتی میشود که باید یک عمر بسوزید و بسازید و این خود کمتر از جهنم نیست.
پیشنهاد این است که مدتی را به خود فرصت دهید و بدون فشار و تحمیل الزام و اجبار به خود، سطح علاقه خود را به ایشان رصد کنید، به صورت دقیق مشخص کنید چه اموری باعث ایجاد و یا افزایش علاقه شما به ایشان خواهد و در ادامه بررسی کنید تا چه میزان این امور محقق می شوند و یا شده اند.و چه مواردی باعث شده عشق شما به او کمرنگ شده است.
در صورتی که احساس شما نسبت به ایشان از حالت خنثی به صورت قابل ملاحظه ای در محور مثبت در حرکت بود، با توکل به خدا مسیر خود را ادامه دهید، اما در صورتی که این تردید و بی تفاوتی همچنان ادامه داشته باشد، اقدام شما برای ازدواج یک ریسک است. با ارزیابی انتظارات خود هم ازخودت هم از او، به فضل خدا امید داشته باشید و به او بسپارید که اگر خدا خواست همین مورد قسمتت میشود .
درست است که باید علاقه باشه اما وقتی انسان در راستای انتخابش به خداوند مراجعه نمود قطعاً نتیجه می گیرد . پس شما در طول این معاشرتها و فرصتی که به خود می دهید به نکات با اهمیت تری هم فکر کنید .
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید