2794

از پدرم متنفرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 387 بازدید

سلام. با این حس تنفر چطور باید کنار بیام؟ تمام کودکیم به بغض و دعوا و اعصاب خوردی گذشت به خاطر اینکه پدرم وقتی ۵ سالم بود معتاد شد و من که اکنون ۲۶ ساله هستم هنوز نتونستم این قضیه رو درک کنم روزهای سختی رو گذروندم و همیشه خودمو با هم سن و سال هایم مقایسه میکردم و این موضوع به شدت باعث سرخوردگیم شده بود. پدرم مرد زحمت کشی بود. از نظر مالی خیلی تأمین نبودیم ولی خوب حداقل صورتمونو با سیلی سرخ نگه میداشتیم من آدم کمالگرایی هستم و همیشه پدرمو با پدرهای کاملتر مقایسه میکردم و وقتی تو این مقایسه کم میاوردم داغون میشدم وقتی به ۱۷ سالگی رسیدم زندگی کاملا برام پوچ و بی ارزش شده بود و هیچ هدفی نداشتم, توی سرگشتگی درونیه خودم گم بودم در کودکیم مادرم که اوضاع و احوال روحیه مناسبی نداشت به خاطر اعتیاد پدرم به هیچ عنوان وقتی رو با من نمیگذروند و محبتی بهم نمیکرد. این موضوع الانم گاهی اوقات آزارم میده, پدرم چند سالی بود که شربت ترامادول مصرف میکرد اما الان گاهی میره و مصرف میکنه و من از ظاهر و حرکاتش میفهمم که رفته بیرون و مصرف کرده وقتی برمیگرده به شدت عصبانی میشم و هر چقدر میخوام ساکت باشم نمیتونم و بهش تیکه میندازم میخوام بفهمه که میدونم کجا بوده اونم دست پیشو میگیره و شروع میکنه به داد که ساکتم کنه به خاطره مادرم و دوتا برادر کوچکترم که میخوام حیاشون نریزه دیگه هیچی نمیگم اما ازش متنفر میشم با اینکه حس عاطفیه بینمون جز در این مورد حسه قوی هست من خیلی حرف شنیدم و اذیت شدم هیچ وقت با این موضوع نمیتونم کنار بیام وقتی پدرم ناشه بر میگرده خونه انگار تموم ناکامی هام یادم میوفته هر چند من ازدواج کردم و هر چند روز یکبار میام خونه  پدرم این رفتار من باعث میشه که مادرم و برادر هام باهاش بد و سرد بشن چند روز و من این موضوع رو هم نمیتونم تحمل کنم و دچار عذاب وجدان میشم اما هر دفعه نمیتونم خودمو کنترل کنم و به روی خودم نیارم من باید چیکار کنم؟


اطلاعات تکمیلی

سن 26 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور اعتیاد و خانواده

سلام و وقت بخير

پدر شما سالها درگير مصرف بودن و قطعا نتوانستن از وظايف اصلی پدری خود بربيان . اين اتفاق نه اينكه مقصر پدرتون باشه بلكه بيماری ايشون تقصير اين همه سالهای سخت رو برای شما رقم زده. پدر شما درگير بيماری شدن كه به تنهايی نميتونستن از پس درمان و رهايی آن بربيان و احتياج به كمک و حمايت خانواده و تيم درمانی داشته اند. 

طی اين سالها بيماری تشديد تر شده و البته وضعيت خانواده هم وخيم تر.

اما حالا كه شما و برادراهاتون بزرگتر شديد بهتره كاری كنيد تا نتيجه مطلوب داشته باشه. 

دقت كنيد هر چه بيشتر به پدرتون زخم زبان بزنيد يا ياد گذشته ها باعث ناراحتی شما و ايشون بشه او بيشتر سمت مصرف رفته و بيماری شديدتر ميشه. پس بهتره به جای ايجاد تنش كاری از پيش ببريد. به همراه پدرتون و خانواده نزد پزشک متخصص اعتياد برويد تا علاوه بر درمان دارويی حتما از خدمات روانشناسی هم بهره ببريد تا آموزشهای لازم رو درجهت بهبودی به شما و البته به پدرتون بدهند تا از عود و پيشروی دوباره اعتياد جلوگيری كنيد.

حتما تيم متخصصی كه انتخاب ميكنيد خوب و متعهد و كار بلد باشن تا بتوانند به شما كمک كنند.

قطعا وقت آن رسيده كه با پيگيری درمان پدرتون و پيشنهاد ورود به درمان به ايشون فرصت جبران روزهای تلخ گذشته رو بدهيد.

اما اگر پدرتون همكاری نكرد و منكر مصرف شد و مصرف رو به آرامش علاقه خانواده اش ترجيح داد شايد لازم باشه شما ازش فاصله بگيريد و كمتر ببينيدش و اگر هم لازم به ديدن ايشون شد خيلی سرد و بی تفاوت به ايشون باشيد تا متوجه بشن كه با ادامه مصرف خانواده و دخترش رو از دست خواهد داد بعد بايد خودشون راه خودشون رو انتخاب كنند.


تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید