وابستگی و مشکلات ارتباطی در کودک دو ساله

سلام، یه دختر دو سال و هفت ماهه دارم که خیلی بهم وابسته است، البته پیش مامانم و باباش میمونه، ولی وقتی که هستم یه لحظه هم ازم جدا نمیشه، وقتی که مهمون میاد، میاد تو بغلم و خودش رو به خواب میزنه ، اینکه همش بهم چسبیده واقعا کلافم کرده، دوست دارم واسه خودم هم وقت داشته باشم و به خودم برسم، واسه همین تصمیم گرفتم به صورت نیمه وقت ببرمش مهد.

البته این تصمیمم یه دلیل دیگه هم داره، اصلا بلد نیست با هم سن هاش بازی کنه و خیلی هم در مقابل بقیه بچه ها بی دست و پاست، حتی تو خونه خودمون نمیتونه اسباب بازیهاشو از یه بچه ای که یه سال از خودش کوچیکتره بگیره، فقط گریه و فرار میکنه. یک ماهی هست که تصمیم گرفتم ببرمش مهد، ثبت نامش هم کردم ولی عذاب وجدان دارم، واسه همین به بهانه های مختلف عقب میندازمش، میترسم تو روحیش اثر منفی بذاره و استرسش واسه هیشه روش بمونه چون میدونم با گریه باید بذارمش مهد، حتی میترسم نه تنها بهتر نشه بلکه بدتر هم بشه، میترسم بچه های دیگه بهش زور بگن و اعتماد به نفسش از بین بره.

میشه راهنماییم کنید که چه سنی برای مهد مناسبه؟ اگه الان زوده چیکار کنم که کمتر از آدما بترسه و بتونه از حق خودش دفاع کنه