سلام عزیزم. از خوندن رنجهات بسیار ناراحت شدم. حتما خیلی خسته و آسیب دیده ای. با نوشتن چند خط نمی تونم کمک چندانی بکنم.تنها نکته ای که در متن توجهم رو جلب کرد رفتار مادرانه بجای رفتار همسرانه بود. تلاش برای تغییر و زیر و رو کردن آدمها بیهوده است. بلکه اونها رو به لجاجت و مقاومت وادار می کنه. حتما قبل از طلاق به روانشناس متخصص در زوج درمانی مراجعه کنید.از سلامتی و زیبایی و زنانگی خودت مراقبت کن و الگوی یک زن دانا و موفق برای فرزندت باش نه یک زن شکست خورده و آسیب دیده.قطعا با کمک متخصص، اتفاقات بهتری رقم میخوره. گاهی حتی طلاق هم یک راهکار هست وقتی زندگی پر از رنج و حقارت میشه. انشالله با بررسی همه جوانب انتخاب درستی خواهی کرد.
سلام مجدد. رفتار مادر رو در نظر بیارید. عاشق، مراقب، دلسوز، همراه، حامی، هدایتگر، راهنما، مراقب و ایثارگر؛ همه اینها بی توقع و چشمداشت.جایگاه همسر یک همراه همسطح هست.کسی که عشق میورزه ولی کنترل نمی کنه.یک دوست همسان که همچنان که متوجه نیازهای طرف مقابل هست، نیازهای خودش رو فراموش نمی کنه و خودش رو در شرایط همسانِ همسر میدونه نه دلسوز مافوق. همسر رو یک کودک ِنیازمندِ راهنمایی و هدایت نمی دونه بلکه او رو مسئول رفع نیازهای زوجی خانواده میدونه.وقتی مادرانه رفتار میکنید همسر رو تبدیل به کودکی خطاکار می کنید که شما رو دوست داره ولی مثل یک فرزند از شیطنت و تخطی از قوانین شما لذت میبره و احساس مسئولیت نمی کنه.
عزیزم شما گفتید رفتار مادرانه داشتم ،بجای رفتار همسرانه. متوجه نشدم . یعنی چیکار باید نمیکردم؟ کجای رفتارم اشتباه بود؟ ممنون میشم راهنماییم کنید .
در خصوص مشاوره زناشویی و زوج درمانی ،حاضر نیست همکاری کنه ،خودشو کامل میدونه و تمامی منشا مشکلات رو از من میدونه ...