سلام دکتر عزیز. خانواده همسرم منو اذیتم میکنن به غیر از پدر و مادرشون.قبلا که مجرد بودم اصلا این داستانها راجع به خانواده شوهر رو قبول نداشتم و فکر نمیکردم درگیرش بشم ولی آدمای تنگ نظری هستن هر دفعه منو میبینن متلک بهم میندازن با رفتارشون اذیتم میکنن، بی محلی میکنن، فرق میزارن و ... انگار یه درد مشترکی دارن یه ضعفی دارن که هم دست شن و منو اذیت کنن. (خواهرشوهرم و جاریم) منم آدم کم زبونی هستم و احترام گذاشتن برام خیلی مهمه و نمیتونم جواب بدیشونو بدم و فقط خودخوری میکنم و به لرزش میفتم. خواهرشوهرم و بچه هاش کمبود دارن تو زندگیشون و متوقع هستن از بقیه، جاریمم که بشدت چاپلوس و دورو هست که منو کنار بزنه و به چشمشون بیاد واسه این همش میچسبه به اونا و تعدادشون زیاد میشه بر علیه من میشن و.. . شب ها خوابم نمیبره همش تو ذهنم دارم باهاشون دعوا میکنم و جوابشونو میدم. اعصاب برام نمونده. شوهرمم تاحدی پشتمه ولی خب نمیتونه بین منو خواهرش یا خانوادش قرار بگیره. رفت و آمدمون از قبل خداروشکر کم شده ولی همون ماهی بکیارم که هست تا چند وقت فکرم درگیره کارهاشونه. چیکار کنم؟😫😫
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید