2794
logo

کلیـنـیـک
از ما بپرسید

کلینیک

از ما بپرسید
از ما بپرسید

کلینیک

  1.  کلینیک
  2.  پرسش ها
  3.  روانشناسی
  4.  بی تفاوتی نسبت به مشکلات زندگی

بی تفاوتی نسبت به مشکلات زندگی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 32 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام. سه ساله با عشقم ازدواج کردم و تقریبا سخت بهم رسیدیم من 22 سالم بود شوهرم 23 سال دوران دوستیمون سخت بود دوران عقد سخت تر و بعد از عروسی تقریبا از زندگیم خوشی ندیدم هرچیزی خواستم نشد و نبود حسرت حتی کوچکترین چیزاها هم به دلم مونده ( گردش_ مسافرت دونفره_حتی من واسه عقدم حلقه هم نداشتم که شوهرم دستم کنه  سه ماه بعد خرید برام و خیلی خیلی چیزای دیگه که خیلی جزعی ولی واسه من خیلیه) 8 ماه بعد عروسیم ناخواسته باردار شدم و دوران بارداریمم مشکل مالی زیاد داشتیم ولی گذشت من خیلی ناراحت میشدم همیشه خیلی گریه میکردم ولی از یه جایی به بعد دیگه تصمیم گرفتم غصه نخورم و خوب باشم تا به پسرم آسیب نرسه حالا از اونور بوم افتادم و خیلی خونسرد شدم دیگه چیزی خوشحالم نمیکنه از چیزی ناراحت بشم سریع یادم میره و کلا انگار توی این عالم نیستم به پسرم بی تفاوتم حس مادری ندارم به شوهرمم همینطور نمیخوام زندگیم بدتر از این بشه میخوام برگردم به قبلا هرچند یادم نیست قبلا چه جوری بودم 


اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
  • شوهر
  • مشکلات
  • زندگی
    • پاسخ مشاور

    مشاور خانواده

    باسلام دوست عزيز انسانها برای كاستن از ناراحتيها و احساسات ناخوشايند راهكارهايی رو اتخاذ ميكنن كه به اونها مكانيزم های دفاعی ميگن ( در روانشناسی) ماداميكه از اين مكانيزم ها در حد معمول و نرمال استفاده بشه كمک كننده هستند ولی اگر بصورت اغراق آميز از اونها استفاده بشه متاسفانه عملكرد طبيعی فرد رو مختل ميكنه يكی از اين مكانيزم ها انكار هست احتمالا شما مشكلات و احساسات ناخوشايند زندگی تون رو ناديده گرفتيد و اصطلاحا اونها رو انكار كرديد و به مرور اين مساله باعث شده كه در هر موقعيتی احساساتتون رو ناديده بگيريد و اين بصورت يک رويه در زندگی برای شما شده و اينگونه از تجربه احساساتتون و به آگاهی درآوردنشون جا مونديد درحالی كه بايد با موقعيت های مختلف روبرو شد و احساسات مربوط به اونها رو تجربه كرد هرچند ناخوشايند بنابراين ازتون ميخوام كه احساساتتون رو پس نزنيد و سعی در تجربه اونها داشته باشيد و تلاش كنيد در لحظه به احساساتتون واقف باشيد و اونها رو درک و تجربه كنيد. برای اينكار مدام احساساتتون رو در موقعيت های مختلف چک كنيد و روی اونها اسم بگذاريد مثلا الان شادم ،غمگينم ،خشمگينم و....

    موفق باشيد.

    تجربه شما

    نظرات شما

    جدیدترین پرامتیازترین
    آزاده_محبوبی
    آزاده_محبوبی
    1397/05/01
    0 پاسخ

    دوست عزيز اين مساله به همون اندازه ای كه طول كشيده تا به اينجا برسه زمان نياز داره تا درست بشه بنابراين به اين زودی و تو اين مدت كوتاه نااميد نشيد .از بين علاقه هاتون يكی رو انتخاب كنيد و برای رسيدن و انجام دادن اون برنامه ريزی كنيد و با قدمهای كوچيک شروع كنيد بعد از برداشتن هرقدم انگيزه شما برای قدم بعدی تقويت ميشه فقط مساله ای مورد علاقه تون رو ساده انتخاب كنيد و قدمهاتون رو كوچيک برداريد . بهتره سعی كنيد با احساساتتون آشتی كنيد اونها رو بپذيريد و باهاشون مرتبط باشيد .

    mamane_sam
    mamane_sam
    1397/04/30
    0 پاسخ

    سلام عزیزم ممنونم از اینکه جواب من رو دادید اما نشد نتونستم من همچنان همون آدم سابقم بدون اعتماد به نفس ضعیف و غمگین

    من خیلی سرخورده و عقده ای شدم کمبود توی زندگیم زیاد بوده که اینطوری نابود شدم 

    من واقعا احتیاج به کمک دارم

    من شاید توانایی های زیادی داشته باشم فقط راهشو بلد نیستم بلد نیستم چطور رفتار کنم با همسرم همه چیز از دستم در رفته همه چیزو رها کردم من میخوام برگردم به روزای خوبم خواهش میکنم کمکم کنید