سلام دوست عزیز
با توجه به توضیح شما و اینکه همسرتان فرزند آخر خانواده است، به نظر می رسد در خانواده ای بوده اند که برای مردان ارزش بیش از زنان قایل بوده اند و همچنین با محبت و خدمات بیش از حدی که دریافت کرده اند وابستگی زیادی به خانواده دارند.
با توجه به اینکه شما تازه ازدواج کرده اید، قبل ازدواج در مورد شرایط زندگی، میزان همکاری دو طرفه در زندگی مشترک و امکان و علاقه تان به تحصیل و کار صحبت نکرده اید(برداشت من از صحبت هاتون) باعث شده ایشون این حق رو برای خودشون قایل باشند تا در خانه ریاست کنند. بنابراین با صبر و پذیرش و صحبت باید ارام ارام ایشون را متوجه کنید مبنای زندگی مشترک بر همکاری است نه سلطه گری و ریاست و رابطه ارباب رعیتی.
در گام اول قبول کنید که او این عادت اشتباه را دارد و باید او را به همین شیوه بپذیرید (ممکنه جمله عجیبی باشد اما منظوراین است با ایجاد پذیرش می توانید تغییرایجاد کنید تا وقتی بدنبال تلافیو مقابله مثل باشید طرف مقابل بیشتر لج خواهد کرد). درباره علایق و موارد خواستنی و مطلوب با او صحبت کنید و نظر او را در این خصوص جویا شوید.
با منطق و صبر و حوصله در یک زمان مناسب و با لحنی دوستانه و با محبت با او صحبت کنید و دلایل خود را برای مخالفت یا موافقت با حرف ها و رفتارهای او عنوان کنید.
توجه او را به موارد جدید جلب کنید و برایش تازگی داشته باشید، حتی اگر تغییر در ظاهر خودتان باشد، البته مشروط بر اینکه به خود آسیب نزنید.
سرگرمی های جدید پیدا کنید و خودتان را مشغول یادگیری و آموزش کنید تا زمان کمتری برای جر و بحث و تلاش برای متقاعد کردن او پیدا کنید.
نرمش و انعطاف بیشتری در خواسته ها و علایق خود داشته باشید و با مهربانی نظرات و خواسته های معقول او را بپذیرید تا زندگی شیرین تری داشته باشید.
از دوستان مشترک برای بحث و تبادل نظر در خصوص موضوعات مورد اختلاف بین شما و همسرتان کمک بگیرید؛ زیرا بسیاری از افراد خودخواه در مواجه با نظرات جمع از موضع خود عقب نشینی می کنند.
تلاش کنید تا ریشه این احساس در او را شناسایی کنید. برای مثال با اعضای خانواده و دوستان او صحبت کنید تا عمق این احساس را درک کنید. به این ترتیب تفاهم بیشتری با همسرتان پیدا می کنید.
به صحبت های او گوش دهید و از او بخواهید برایتان دلایل کارش را توضیح دهد. بر اساس پژوهش ها بازگو کردن یک نظر مانند مطالعه یک کتاب درسی می تواند ابعاد بیشتری از آن مسئله را روشن کند و به این ترتیب ممکن است همسر شما از موضع خود صرف نظر کند.
با دادن هدیه، عشق و محبت می توانید نظر او را تغییردهید فقط باید دقت کنید تا او متوجه نشود وگرنه دوباره بر موضع اولیه خود باز می گردد.
ریشه بسیاری از ویژگیهای منفی به دوران کودکی باز می گردد، سعی کنید کودک درون او را بیدار کنید. با این کار او تصمیمات خودخواهانه خود را کنار می گذارد.
تکنیک مقابله به مثل
یکی از راه های مخالفت با فرد خودخواه و ریاست طلب مقابله به مثل با او است. این کار یک نقش زیرکانه است و تنها شما می خواهید او را متوجه اشتباه خود کنید. البته به معنای لجبازی نیست، البته قرار نیست تمام حرف های ایشون را عملی کنید و با زدن خود به نشنیدن و نادیده انگاری کاری که خود مس دانید درست تر است انجام دهید.
البته مراقب باشید اگر ایشون خشم مهار نشوه داشته باشند، این تکنیک را استفاده نکنید چون ممکن است خدایی ناکرده باعث آسیب به شما شود.
انجام کوتاه مدت مقابله به مثل می تواند در این زمان موثر باشد اما در دراز مدت باعث می شود تا شما نیز به فردی بی تفاوت و خودخواه تبدیل شوید.
در نهایت اگر با هیچ یک از این شیوه ها موفق نشدید، باید از مشاوره متخصصان کمک بگیرید تا مشکل او را به طور کامل و ریشه ای برطرف کنند.
کوتاه آمدن و داشتن اخلاق خوش خوب است اما یادتان باشد تعادل در رفتار از یادتان نرود، گاهی لازم است برای نظرتان بایستید و جراتمندانه (رفتار جرات مند یعنی ابراز نظر خود و پافشاری بر آن در عین آرامش و بدون پرخاشگری و لجبازی) از حرفتان دفاع کنید.🌹🌹🌹
 
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید