2794

کم حرفی و نجوش بودن همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 99 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام

من 24 سالمه دو ساله از عروسیمون میگذره شوهرم یه اخلاقهای خاصی داره که واقعا تحملش سخته برام برای مثال اصلا آدم گرمی نیست وقتی میریم خونه خودمون مثل عزادارا میشینه یه گوشه فقط در صورت سوال کردن ازش در حد آره یا نه جواب میده تازه اگه اخمو و ناراحت نباشه بعضی وقتها اینم بهش اضافه میشه. این ایام عیدی همه جمع بودن ما چند روز رفتیم تفریح با خانوادم به خدا شوهرم زهرمارم کرد این در صورتیه که میرم توی خانواده خودش خوش اخلاق میشه خداییش منم همیشه گرمم با خانوادش. تا اعتراضی میکنم میگه من کلا اهل تفریح نیستم همه سال از صبح تا شب ساعت 10 سرکاره نه تفریحی نه خریدی نه مهمونی درست و حسابی یه ایام عیده اونم کوفتم میکنه سر همین مسئله پدر و مادر منم عصبی شدن یه دعوای حسابی راه افتاد راستش مامانمم هرچی دلش خواست به شوهرم و خانوادش گفت الان شوهرمم میگه تا بمیرم دیگه خونه شما نمیام الان چند روزه منم با خانوادم حرف نمیزنم چون واقعا ناراحتم ازشون آبرو و احترام مو از بین بردن . احساس میکنم فقط توی این زندگی دارم خودمو پیر میکنم دلم میخواد جدا بشم ولی میترسم از عواقبش. حالا اخلاقهای دیگه شوهرم مثل خسیس بودن و حسابگر بودن و متعصب بودن روی داشته هاش و خونسرد بودن به کنار


اطلاعات تکمیلی

سن 24
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز 
ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید
این که چه اتفاقی افتاد بین خانواده شما و همسرتان که منجر به دعوا شد را مطرح نکردید؟
اما نقش شما بین خانواده خودتان و همسرتان بسیار متاثر بوده و هست 
بهتر بود قبل از این اتفاق ها علت این که همسرتون چرا در میان خانواده های شما ساکت است را پرس و جو می کردید تا مسئله را حل می کردید.
مسلما گله و شکایت شما از همسرتان و زندگس مشترکتان پیش خانواده خود باعث شده تا خانواده شما اجازه دخالت به خود بدهند به همین دلیل است که روان شناسان معتقدند که خانواده ها را نباید در جریان اختلافات خود قرار ندهید زیرا مسئله های بین زن و شوهر برای خودشان حل می شود اما خانواده ها از یاد نمی برند.
با توجه به اتفاقاتی که افتاده با مادرتان صحبت کنید و ناراحتی خود را بیان کنید و همچنین با همسرتان گفت و گو کنید که اگر خودش هم به دیدن خانواده شما نیاید شما به عنوان دختر آنها باید آنها را ببینید اما یک گفت و گوی موثر 

حتما با همسرتان به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتوانید مشکلات خود را به صورت حرفه ای حل و فصل کنید. 
در حال حاضر به جدایی فکر نکنید و حتما با مشاوری به صورت حضوری در تماس باشید 

با آرزوی شادکامی برای شما 

تجربه شما

مرسی از راهنماییتون

خب من خیلی اهل تفریح و جمع هستم خانوادمم میدونند وقتی میدیدن که شوهرم یا انگار به زور میاد بیرون یا میاد اخلاقش خوب نیست و شب قبل اون دعوا زنگ زدن که بریم بیرون شوهرم گفت نه, روز قبلشم به شوهرم گفتن اون دوباره گفته نه و روز بعدشم گفتن بازم شوهرم گفت نه نمیام خانوادمم این برداشت رو کردن که شوهرم به بیرون رفتن و تفریح من نمیرسه و بیشتر لج میکنه که من با خانوادم نباشم. سر این موضوع دعوا شد.

قبلش از همسرم چند بار پرسیده بودم که چرا دپرسی تو خانواده من اوایل که میگفت اشتباه فکر میکنی آخرشم گفت که من از شوخیهای مامانت بدم میاد😶😶نمیدونم واقعا...

مادرمم بعد اون حادثه انتظار داره من مثل قبل باهاشون برخورد کنم ولی من واقعا ناراحتم واقعا دست خودم نیست, ولی مامانم یه جوری برخورد میکنه انگار نه انگار اتفاقی افتاده... این بیشتر اعصابمو بهم میریزه..

خب همسرم با رفت و آمد من مشکلی نداره ولی خانوادم باز بیخیال نمیشند که فقط من رفت و آمد کنم یه جوری برخورد میکنند که انگار هیچ توهینی صورت نگرفته به شوهرم...