باعرض سلام و خسته نباشید.
من یک ساله با همسرم ازدواج کردیم . ناگفته نماند ما از قبل هم دیگه رو میشناختیم و ارتباط داشتیم همسر بنده از قبل یعنی از موقعی که هنوز مجرد بودن دنبال دوستی با جنس مخالف و دیگه دوست دختربازی و این حرفها بودند الان هم عادت کردن واقعا خیلی هم شدید یعنی با وجود من که زنش هستم میگه خانوم من کاری انجام میدم یا با یه دختری باشم هم اگه رابطه داشته باشم بی خبرت نمیزارم و همینطور هم هست منم به خاطر این که نره پشت سر این کارها رو انجام بده هر چی میگه اخم به ابرو نمیارم با این که میدونین جنس زن خیلی حسوده خب منم حرص میخورم دیگه نه که تو زندگی، شوهرم کمبودی داشته باشه نه اصلا حتی یه درصد همه چی براش فراهم هست نه غر میزنم نه اذیتش میکنم تو روابط جنسی و این حرفها متاسفانه به این کارها عادت کردن چون مادری نداشت که بهش بگه این کارها زشته به علاوه مادرشون هم همراهیشون میکرد واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم حتی بعضی موقع ها نمیتونم دوام بیارم میزنم زیر گریه خیلی دوستم داره خیلی عاشقمه من رو میخواد ولی میگه میخوام اینطوری هم سرگرم باشم.
حتی یه شب به خاطر این کارش قرص خوردم میدونه واسه این کارهاش بود دیگه به روم نیاورد همون اولش فهمیدم که بغلم کرد و گریه میکرد یا فردا شبش که خانوادش اومدند عیادتم میگفت اگه خانومم نباشه من دق میکنم از این که دوستم داره شکی نیست ولی لطفا یه راهنمایی یه راهی جلوی پام بزارید که بتونم این عادت بد رو از سرش بندازم .حتی بهش گفتم اگه دوستم داری این کارها رو نکن ولی انگار فایده نداره میگه اینا سرگرمی اند تو عشق منی تویی که انتخاب اول و آخرمی تویی که واسم میمونی. باز هم با این حرفهاش خام میشم . لطفا تو رو خدا یه راهی جلوی پام بزارید .نمیخوام به خاطر این کارها از دستش بدم. مرسی
اطلاعات تکمیلی
سن26جنسیتزنشغلماماییوضعیت تاهل متاهل
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید