2794

مشکلات با خانواده همسر

41 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام خسته نباشین من 5 ساله ازدواج کردم بخاطر بی پولی شوهرم یه سال و نیم کنار خونه مادر شوهرم زندگی کردم خیلی اذیت شدم همش مادر شوهرم فکر خودش بود یا پول میخواست یا باید مثل کارگر براش کار میکردیم .منم کلی اعصابم بهم میریخت بعد یه سال و نیم از اونجا رفتم وضع زندگیم بهتر شد دیگه دعواهام با شوهرمم کم شد .ما مستاجر بودیم مسله نازاییم اضافه شده بود هی زنگ میزد پول بده میخوام چیکار کنم. الان بعد 5 سال عوض نشدن من هر کار میکنم نمیشه هر چی میگن میگم ولش کن من خودمو خوب کنم مثلا همشون کنار همن منو نمیگن اصلا آدم حساب نمیکنن بعدم میگن نمیدونستیم میای یا حال نداشتیم زنگ بزنیم حرفهای اینطوری واقعا خسته شدم ازشون بدم میاد ببینمشون ولی بخاطر شوهرم کوتاه اومدم یعنی تا کی بی احترامیاشونو تحمل کنم همش بندازم پشت گوش اصلا درک نمیکنن تو چه وضعی هستم نازاییم درموندم کرده اینا بدترش کردن خواهش میکنم بگین من باید باهاشون چیکار کنم اصلا خودشون و خیلی بالا میگیرن هر چی تواضع نشون میدم نمیشه .

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
به سن خودتون و همسرتون اشاره نکردید من شرایط شما رو درک میکنم ومیدونم که وضعیت جسمی شما شما رو حساس کرده واز طرفی رفتارهای خانوده همسرتون مورد ازار شماست 
وقتی به یک موضوع بیش از حد فکر کنید آن موضوع در ذهن شما مهم وبزرگ جلوه میکند و در نتیجه با افکار مزاجم اذیت خواهید شد 
بنظر میرسه خانوده همسر رو خیلی برای خودتون بزرگ ویک معضل میبینید . تمرکزتان را از روی انها بردارید وانرژی تون رو به زندگی زناشویی خودتون صرف کنید 
شما احترام خودتان وحد تعادل را رعایت کردید از این پس هم همین منوال را داشته باشید لکن اولویتتان انها نباشند .نگاهتان را به آنها تغییر دهید و سعی کنید انسانها را همانطور که هستند با نکات مثبت و منفی بپذیریدشون
برای اینکه از خشمتان به انها کاسته شود میتوانید در مورد احساستون صحبت کنید وبه نوعی تخلیه افکار منفی انجام دهید مثلا روی کاغذ بنویسید و در اخر مچاله کنید و همانطور که کاغذ را دور میندازید این افکار را هم از ذهنتان دور کنید 
یادتان باشد اولویت شما خانواده ای هست که تشکیل داده اید یعنی خودتان وهمسرتان .پس برای بهبود کیفیت زندگی خودتون وقت صرف کنید 
کلاس ورزشی و هنری برید کمتر در منزل باشید برای خود سرگرمی داشته باشید وتمرکزتان را هم نسبت به نازاییتان کم کنید 
با همسرتان صحبت کنید اگر هیچ راه درمان پزشکی وجود نداره ( میتوانید ازشیوه های مختلف بارداری در صورت امکان استفاده کنید که بحث تخصصی وپزشکی هست) فرزندی رو به سرپرستی قبول کنید 
وجمله آخر اینکه قرار نیست شما با انها کاری کنید شما زندگی خودتان را بکنید و اهمیتی به رفتار انها نداشته باشید لکن بخاطر شخصیت خودتان در رفتارتان بی احترامی هم نداشته باشید 
موفق باشید

تجربه شما

سلام خانم دکتر خیلی ممنون از راهنماییتون