اختلاف با خانواده شوهر

سلام من يک مشكل واقعا جدی دارم تو رو خدا كمكم كنين ديگه دلم ميخواد بميرم

من نوزده سالمه عقدم و شوهرمم بيست و هشت سالشه شغلش پيمانكاريه .و يک خانواده ی شلوغه شونزده نفره داره .شوهرم خانوادشو بيش از اندازه دوس داره و خانوادشم از من بيش از اندازه بدشون مياد همش احساس ميكنن چون پسرشون پولداره و منم دوست داره ديگه نميتونن مثل قبلا براشون هزينه كنه.

نميزارن که ما واسه زندگی مشتركمون جدا زندگی كنيم لا اقل سال اول زندگی .همش بين منو شوهرم تفرقه ميندازن و از اينكه شوهرم برام طلا يا لباس ميخريد حسادت ميكردنو و تيكه مينداختن وقتی كه شوهرم ميخواست خونه بگيره واسه ازدواجمون نزاشتن و مادرشون گريه كردن ... و من اصلا طرز رفتار و عقايدم فرق ميكنه من ادميم كه دوس دارم تنها تو خلوته خودمون باشم ولی خانوادش دوس دارن تو شلوغی باشن دخالت كنن تا اخر عمر براشون حداقل ماهی ده مليون رو هزينه كنه .من نميگم كمكه خانوادش نكنه ولی اينطور به خودمون ضربه ميزنه به خدا من قصد بدی ندارم اما اونا از اينكه منو دوس داره ناراحتن چون ميگن زنش اجازه نميده .شوهرم اصلا به حرفم نيست و ميخواد منو ببره تو اون خونه كه طبقه پايينه و قديميه به خدا مثل زيرزمين ميمونه اما من هرطور با شوهرم رفتار ميكنم كم نمياد به خدا من خانواده عموما خوب ميشناسمشون و ميدونم كه با اين اوصاف كارمون به جدايي ميكشه چطور شوهرمو راضي كنم كه جدا شيم؟ چطور بهش بفهمونم ماهی ده مليون كم نيست كه ما اينطور خرج كنيم در صورتی كه ما انقدر در امد نداريم