ادامه ی سوال قبل. بله من احساس بدی بم دست داد اخه خواهرشوهرم عکس عروسو داشت یواشکی ب همسرم نشون میداد و همش میگفت خیلی زیباس اندامش خیلی تو لباس عروس زیبا بود و کلی تعریف دیگه ک از قصد همسر من بشنوه.از من تعریف نمیکنه خودش..وقتی اینجوری میگفت حس میکردم داره منو جلو همسرم میکشه پایین و اون خانومو میبره بالا جلوی من و بقیه ..اون خانومم من نمیدونم انگار از سر ناچاری بعد ما ازدواج کردن و فکرشون در گیره چون گه گاهی بواسطع فامیل از همسر من خبر میگرفتن.و بیشتر از این دلم شکست ک همسرم گفت اون خانوم منو خیلی دوست داشته از من خوشش مبومد منم بدم نمیومد ازدواج کنم باش، برای من همه کاری کرده فقط راهمون دور بود و کار مادرش از دست دخترش ک بیاد پیش من برای ازدواج ب بیمارستان کشید و....،منم میترسم همسرم مثل خواهرش همش فک کنه خیلی کیس خوبیو از دست داده .و چرا هنوز داره ب علاقه ی اون خانوم نسبت ب خودش فک میکنه و ب زبون میاره
بهتره که با خواهر شوهرتون صحبت کنید و خیلی دوستانه بگید که این صحبتا ازارتون میده و ممکنه تو زندگیتون تاثیر بزاره.